اون شبی که ، چشم مهتاب به نگاه باغچه خندید
چیکه چیکه دست بارون ، خواب شیشه ها رو ید
دیوارای سنگی باغ ، دل به پیچک ها سپردن
ابرا با ستاره هاشون ، دل کفترا رو بردن
اما من ، اینقده بی تو ، تک و تنها تو خیابون
واسه تو ، گریه می کردم ، عاشقونه زیر بارون
اون شبی که ، دستای باد ، موی بیدو شونه می کرد
رازقی با طعم شعراش ، کوچه رو دیونه می کرد
چشمای اشکی شبنم ، دل سپرده بود به باقچه
رنگ و روی عاشقی داشت ، گل سرخ روی تاقچه
اما من ، اینقده بی تو ، تک و تنها تو خیابون


98music04 منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گروه پولساز N&M زندگی یا مردگی بهبود بازار دانلود رایگان پـایـگـاه داده دانش و علم