مثل نویسی آب ریخته جمع شدنی نیست صفحه ی 83 پایه یازدهم
در شهری مردی زندگی می کرد که شغل خود را ی قرار داده بود و از این راه هر هنگامی که احساس می کرد به پولی نیاز دارد فورا از طریقی مال مردم را تصاحب می کرد تا این احساسش برطرف شود اما از آنجا که مال حرام خوردن ندارد خیلی زود هزینه های خود را صرف امور بی فایده و یا حتی درمان خود می کرد و بر میزان عطش او به شدت افزوده می شد .
انشا پایه یازدهم ,نیست صفحه ,شدنی نیست منبع
درباره این سایت