با دوستم توی کافی شاپ«پاتوق»نشستهایم و از آن بحثهای در پیتی میکنیم که هیچوقت راه بهجایی نمیبرد. اصلا بعضی از این بحثها قرار هم نیست راه بهجایی ببرد. کافی شاب ازنوع مدرنش نیست. هرچیزی که دُمش وصل میشود به عهد عتیق توی آن ریختهاند تا حس نوستالژیک مشتریها را تحریک کنند. کسی نیست بگوید، با دو تا سیاله و کوزه شکسته و چند تا نی چپ اندرقیچی که نمیشود حس نوستالژیک گرفت. من و دوستم گاهی هوس میکنیم توی این جورکافیشاپها بپلکیم، نه برای اینکه چیزی بخوریم بیشتر برای اینکه ادای آدمهایی را دربیاوریم که اگردرماه یک روزشان راتوی اینطورجاها شب نمیکردند، تمام وقت کج خلق بودند.
حرف سر این بود که چه طور می شود مشکلات را شکلات کرد. این روزها همه جا ازهمین حرفها میزنند، توی کتابهای فانتزی و درکتابهای جدی با قطع وزیری، حتی توی سبد باطلههای ادارات هم میشود از این حرفها پیدا کرد. بدترنظریات روانشناسهاست که کتابهایشان مثل مور و ملخ ریخته توی بازار و حرفهایی میزنند که توی قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود.
#شکلات مشکلات
#فاطیما فاطزی
داستان کوتاه برای اینکه منبع
داستان کوتاه برای اینکه منبع
درباره این سایت