تمام شب در میخـانه را کمین زده ام

سیاه مست ترین تاک را زمین زده ام

برای اینـکه نیاید بــه چشمهایـم خواب

دلی به آب و به دل ، آب آتشین زده ام

تو را بـه تیشـه از اندام کـــوه دل کندم

حریردشت تنت را ، خودم نگین زده ام

به بوی عطر تو چسبیده حس لامسه ام

به دامنــی کــه نداری هزار چیــن زده ام

به بوسه ی لب و دندان سیاه کرده امَت

به سینه های تــو مهــر صدآفرین زده ام

سـری بریده و در دست سینه ریـــز غـــزل

سری به سینه ی عاشق ترین ترین زده ام


وب شعر | زیباترین شعر و غزل سینه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

منظرگاه مديريتی مهدی منتظران آ ان بلاگ همه چیز برای تو teran007 عاشقانه دانلودستان درآمد میلیونی واقعی overfun نهالستان گردو مهندس سعید قاسمی