اکنون زمانی است که فقط چند قدم مانده که هفده ساله بشوم، قدم هایی که باید از میان گلستان بهار و جنگل تابستان بگذرد و به فصل خزان برسد، و.؟ آنگاه من برای هفدهمین بار متولد خواهم شد در دوازدهم آبانماه، روزی از دهان شخصی شنیدم که میگفت آبان نام فرشته ی نگهبان آبها بوده است ^_^ 

من در دومین ماه زیبای بهار برای اولین بار هنگامی که خود را در آیینه دیدم، و درست زمانی که دریافتم که دیگر بزرگ شده ام، با خود تصمیم بزرگی گرفتم، که هیچ وقت بزرگ نشوم، بله این عجیبترین تصمیمی بود که گرفتم، اما میدانم که هیچ جای این تصمیم نادرست نیست و هیچگاه پشیمان نخواهم شد، و من بعدها در بزرگسالی از خودم به خاطر این تصمیمی که در زمان نوجوانی گرفتم سپاسگذار خواهم بود، بله یادگیری آشپزی و خانه داری و وظایف یک دختر نمونه را که خودم میدانم، گوشزد آن نیاز نیست، اما این هیچ ربطی به بزرگ شدن من ندارد، من میتوانم یک بچه بمانم و تمام این وظایف را بخوبی فرا بگیرم، خب میدانید این اصلا درست نیست، زمانی که من درحال شناختن خود هستم در اوج کنجکاوی ها و کشف های مختلفی که هر روز از خودم و دنیای اطرافم دارم، چطور میتوانم ناگهان تمام اینهارا به باد فراموشی بسپارم و خودم را فراموش کنم، و غرق در دنیایی شوم که هیچگاه نفهمیدم چیست. 


سرزمین خیال من تصمیم ,زمانی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

emeriefrdel08 Accueil فلزیاب،طلایاب،گنج یاب،فلزیاب گیلان،طلایاب گیلان هلیانتوس اخبار بی وفایی