دانلودرمان راه بی بازگشت نوشته احسان عظیمی سجادی

 

خلاصه:

بخشی از رمان:

هر دو لنگه ی در باز بود , اما او آنقدر آشفته و سراسیمه بود که متوجه باز بودن آنها نشد

از محوطه حیاط گذشت. با همان بهت و سرخوردگی از درگاه ورودی ساختمان که درهای آنجا هم گشوده بود گذشت.

خانه سوت و کور بود. به این سکوت هم توجهی نکرد. آمده بود که از حال پدربزرگش خبری بگیرد. چیز تازه ای در خانه بود , اما آن را در نیافت: درهای باز ساختمان نفلی خانه بوی رنگ تازه می داد.

پشت در انتهای راهرو ایستاد. با انگشت سبابه چند باری به در چوبی زد.

_اجازه هست پدربزرگ؟ اجازه دارم در را باز کنم؟!

هیچ صدایی از درون اتاق به گوش نمی آمد. حتی از بخاری هیزمی که گاه هم چوب های تر هم چوب های خشک با سر و صدا در آن می سوخت.

دستگیره ی در را که از بی توجهی نقاش آغشته به رنگ رها شده بود , در دست گرفت.

 

ژانر:عاشقانه،اجتماعی

 

تعدادصفحات:634


مهدرمان خانه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

. . تاق نماینده انحصاری شرکت جفران ایتالیا International-razmi فروش عسل گوسفندی تجهیزات پزشکی شعر و مطالب ادبی