دانلودرمان مینای عشق نوشته شمسی نجاتی

 

خلاصه:

بخشی از رمان :

 

باورم کن 

باورم کن خنده و شادی را محتاجم

باورم کن برای به اوج رسیدن

دستهای پرتوان عاشقت را محتاجم

از تو پیدا شده ام

 

با من باش 

تا به دریا بروم

و شکوفا بشوم

تا که پرواز کنم

به حقیقت برسم

 

باورم کن 

اندیشه ی من با توبه باور

به حقیقت

به عرفان وجود به شقایق می رسد

 

من جوانم 

پراز شور و حیات

عشق و نشاط

آرزوهای تمام

که تمامّی تو را

آینه می کنم

بر تمامّی خودم

تا که تکرار کنم

آنچه تویی

 

باورم کن 

من جوانم،جوان

 

باورم کن 

من جوانم،جوان

 

به نام خالق عشق 

 

ساعت هشت و نیم روز شنبه،اولین روز کاری مینا بود،با دلهره وارد محوطه شده از کنار باغچه ای پرچمن و گل که چند اقاقیای جوان در آن وسط درراه تکامل نهایی،بی حرکت حتی یک برگ،ایستاده بودند،عبور کردعشق شکل اقاقیاس یا بید معلق؟آسمان ابری نداشت اما خورشیدش در تحرک برای کهنسال کردن اعداد ره می پیمود.پیرمرد باغبان لحظه ای سربلند کرد و نگاهش کرد،سپس ترسان ار تیغ نه چندان تیز افتاب آغاز تابستان کلاه حصیری بزرگش را که بر سرش می رقصید پایین تر کشید و شیلنگ اب قطور را با زحمت و فشار کشید و بر روی بوته ی رزی گرفت،آب تکثیر یافته از سوراخهای ریز آبپاش غنچه ها را به خنده وا داشت.

 

ژانر عاشقانه،اجتماعی

 

تعدادصفحات:456


مهدرمان باورم ,دانلودرمان مینای منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اخبار جدید | خبر روز | سایت خبری پنتاکس مهربونیـــــــــــــــــــــــ closed بازی های کامپیوتری ایران پارس فیلم آشپزی روانشناسی