امروز آخرین روز پاییز بود و من جوجه هایم را شمردم. یکی کم بود. همان که عاشق گربه ی همسایه شده بود. همان که نه از پنجه می ترسید نه از دندان تیز. همان که هرچقدر نصیحتش می کردم، جوجه بودنش را جدی نمی گرفت و گلوله ی کاموایی را به سمت گربه هل می داد و کرم های باغچه را با او شریک می شد.


مجله رویا؛ مجله فرهنگی و سرگرمی جوجه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دنیا پایان نامه خریدو فروش فلزیاب کار آفرینی حسن سارانی خدمات اینترنتی رخشان Online-Business