فکر کردن به "ه" یک نباید است. نبایدی که من مدام انجامش میدهم و مدام هم به این نتیجه میرسم که او چقدر خوب من را فهمیده بود. و چه اندازه متین و موقر بود در رفتارش. چقدر دیگران در قیاس با او به نظرم کم می آیند. که اگر من آن پاییز سال 99، حال روحی بهتری داشتم و انسان واقع بین تری بودم حالا زندگیم چقدر فرق کرده بود. چقدر فرق کرده بود؟ مگر زندگی آنهایی که مسیر نرفته ی مرا انتخاب کرده اند و در آن قدم گذاشته اند چه اندازه فرق کرده؟ و مگر من او را چه اندازه شناخته چقدر ,کرده ,اندازه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ارشد مهندسی عمران علوم و فنون ادبی تو قلبمی،تو چشام،تودنیام..واسه همیشه تر بادبادک های رنگی در حوالی پاییز دانلود آنلاین فایل های الکترونیکی پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان