ساعت هفت شب کمی گریه کردم، از چهره هایی که با شجاعت الآن تو سینه ی خاک آروم گرفتن. ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه از همه ی آدمایی که زندگی عادی خودشون رو تکرار میکنن اونم توی این روز ها چندشم شد. ساعت نه و نیم دوباره کمی گریه کردم. ساعت ده و بیست دقیقه از همه ی کسایی که قاتل این جوون هان متنفر شدم. ساعت دوازده و ربع خوابیدم. ساعت یک و نیم از خواب پریدم. آهنگ ۲۰۹ شاهین رو پلی کردم. ساعت دو و سی دقیقه از کابینت توی آشپزخونه نخی سیگار برداشتم روشنش کردم و بغض ساعت ,دقیقه ,کردم ساعت منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زنان-زایمان آیت الله شیخ عبد الحسین تهرانی والیبال 2020 یونولیت بسته بندی خودرویی Clydesjg83m page دنیای استارت اپ ها زر موزیک خدا جون تا کی... کسب وکارانلاین آموزشگاه مداحی انوارالثقلین