خاطره ای از یک راننده تریلی در زمان شاه✍️ سال ۱۳۳۸ در ورودی تهران ماشینم در موقع دور زدن در تقاطع ناگهان خاموش شد. من لباس هایم را تعویض کردم و مشغول رفع عیب ماشین شدم. ولی به علت بند آمدن خیابان ترافیکی به راه افتاد تقریبا نیم ساعتی بود ولی ماشین درست نشد. ناگهان دو نفر با کت و شلوار رسمی نزد من آمدند و علت توقف را از من پرسیدند و من خرابی ماشین را عنوان کردم. من که مدتی دست به کار شدم و لباس هایم کثیف شده بودند و در گرما مشغول بودم و ماشین درست نمی شد ماشین ,ماشین درست ,لباس هایم ,راننده تریلی منبع
درباره این سایت