امروز 24 مهر 99 هست و 24 شب هست ک هر شب 1 میلیگرم کلونازپام 1 میخورم. فقط و فقط.و این شد تغغیرات بنده:
از روز بعدش خوابم تنظیم شد.تمام ابر های ذهنم روز ب روز کنار رفتنکارهای عقب مانده رو شروع کردم ب انچامشمنزل رو تمیز کردمکتاب و درس و فیلم و اینترنت و هدف گذاری از هفته بعدش شروع شدهدف ادامه تحصیل (برای بار چهارم برم دانشگاه}در رسیدن ب هدفم تلاش میکنمدور دورهای شبانه با دوستم با ماشین اون و نه ماشین من، تموم شد
نیاز دائمی به نفر دوم در زندگی برای احساس خوشبختی تمام شدخودم دیگه احساس تنهایی نمیکنم وقتی تنهامتمام وقتم با کار و کتاب و فیلم و بازی و پارک پر شده و منزل خواهرام رفتن و خبر گرفتن و غیرهگوش دادن ب موسیقی از سال 1384 تمام شده بودنیاز ب گوش دادن ب موسیقی در صورت امکان در من روشن شددوباره آهنگ گوش میدممنزل سوت و کور تموم شد
در سال 99 بخاطر کرونا، سر کار رفتن من هم تحت شعاع قرار گرفت و (نمیدونم قبلا گفتم شغلم رو یا نه) 5 ماه تعطیل بودندرین سال 99 چند تا دوست پیدا کردم و با دوستهای اونها دوست شدماز 12 اسفند 98 و شروع تعطیلی برای کرونا تا 10 مهر حدودا 10 تا دوست پیدا کرده بودم و شبها میرفتیم بیرون و دور دور و ساندویچی و رستوران و باغ و آشپزی و صحبت و ورق بازی کردن و پارک رفتن و گروه واتس اپ زدن و شمال رفتن و شروع شد.

با شروع کلونازپام و قطع کلیه داروهای دیگر احساس روز ب روز از 1 مهر 99 احساس کردم زندگیم بدون هدف و الکی پلکی داره میره جلو و وقتم رو ب بطالت میگذرونماحساس کردم با دوست گشتن و الافی و باغ آخر هفته و آشپزی و شمال، کاریست اشتباه و شایسته من نیست با این سن.تفاوت سنی من و دوستان جدیدم خیلی زیاد بود. بعد از 1 مهر، احساس کردم فاصله سنی با دوست اشتباست. یکی دو یا 5 سال موردی نداره و تفاوت سنی 20 سال دیگه اشتباستروز ب روز پس از شروع داروی کلونازپام، بعد از دو هفته، شروع ب قطع رابطه و تماس و واتس اپ و اینستگرم و دورهمی و کاریست اشتباه
احساس کردم وجودم داره روشن میشه. روز ب روز پر انرژی تر شدم و با انگیزه تر برای ادامه زندگیب مرگ و خودکشی دیگه فکر نمیکنم حتی 1 درصدب ظاهرم میرسم ب تمیز بودنب نمونه بودن 
با گذشت 24 روز از شروع داروی جدید، آدم جدیدی شدم. آدمی ک قبل از سال 84 بودم. پر انرژی و آماده ی زندگی و مواجهه با زندگی و زندگی کردناز 9.2.84 من مرده بودم و ار 1.7.99 زنده شدمچند سال میشه؟حدود چمیدونم 15 سال و نیم. 15 سال و نیم از زندگیم رو مرده بودم. البته طی همین 15 سال، 8 سالش رو در دانشگاه دوم و سوم گذروندم و الان آماده ام برای رفتن ب دانشگاه و ادامه تحصیل برای بار چهارمب مدت 15 سال و نیم در رخوت بودم. بی حس بودم با مصرف داروهای سروتونینی و نواپینفرینی مثل ssri یا tca یا snri ها.
مشکل من GABA بوده. gamma aminobutyric acid .  مشکل از تنظیم نبودن این ناحیه و این نوروترنسمیتر بوده و نه نوروترنسمیترهای دیگه.




Sertraline دوست ,رفتن ,زندگی ,تمام ,کلونازپام ,شروع داروی ,مرده بودم ,احساس کردم ,دوست پیدا ,تحصیل برای منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فرزند دوم استراتژی های کسب درآمد از نئوباکس neobux فیلیموس تخفیفان pinbadge چنگ و سرود گـاما فروشگاه