که عشق آسان نمود اول شاید کلمه ها هم با خودشان راز و رمزی می آورند. انگار نه انگار که شعری بوده و منظوری همین است حکایت کار و درس و تلاش و حتی اوقات فراغت حس می کنی کار میکنی و در زمانهای آزادت به کاری دیگر میپردازی. غافل از اینکه آن کار آنقدر بزرگ میشود که بر کارهای اصلی سایه می اندازد حکایت همین شعر ساده حکایت زندگی میشود وقتی که از قضای روزگار وقتش را هم نداری و حال انگار در ابتدای راهی تازه ایستاده ام ابتدای راهی که هم سختی دارد و هم عشق٬‌ هم تلخی های حکایت ,انگار ,ابتدای راهی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پارتی وبلاگ آرش اکبری کلیدسازی سیار و شبانه روزی 09331332053 پرتال جامع تفریحی و سرگرمی میکده همه چی دانلود تسکین درد صرافی سلامت