داستان " گیاهان بد جنس " یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود هیچ کس نبود باغبون بذرهای گندم رو توی زمین کاشت . بعد زمین رو آبیاری کرد .آب به دونه های گندم توی دل زمین رسید. گندمها جوونه زدن و سبز شدن و بعد از مدتی از دل خاک بیرون زدن و زیر نور آفتاب زندگی خوبی رو آغاز کردن. گندما خیلی مهربون و با ادب بودن .اونا دوست داشتن با همه ی سبزه ها و گیاهای توی باغ دوست بشن. اما یه روز دیدن باغبون با قیچی باغبونی اومده و می خواد بعضی از گیاهای توی باغ رو بچینه. زمین منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود برای شما آشپزی تخفیف کتابخانه عمومی علامه امینی زرند felixrj9 Webbplats پارسارنت | اجاره خودرو سیما دانلود | دانلود فیلم و سریال ایرانی جدید