سال آخر دبیرستان بودم وخیلی آدم خجالتی تا به اون سن كه رسیده بودم نتوسته بودم دوستی برای خودم پیدا كنم ولی این اواخر تو راه مدرسه یه دختره نظرمو به خودش جلب كرده بود . اون هر روز از مسیری كه من میرفتم عبور می كرد ! اون با دوست اش كه دختر زشتی هم بود باهم بودند ولی خودش دختر زیبای بود ، جالب اینكه تا به من میرسیدند دوست اون دختره محل نمی گذاشت ولی خودش به من چشمك میزد من اوایل بی تفاوت بودم ولی بعدا'' دیدم نمیشه بی تفاوت بود آخه چشمك زدن كار هر روزاش شده خودش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ثبت شرکت دعوت به نماز ایــنـفــو هــــا فروشگاه عسل الی شما بیا مرکز مشاوره تحصیلی تهران مشاوره خانه لوکس فروش دستگاه شهربازی پارتی