دوران ابتدایی،یه بار قرار شد مجری روز معلم من و یکی از دوستام باشیم.به این شکل که اون متن رو مینوشت و من ویراستاری میکردم و چند تا جمله و فلان اضافه و کم میکردم و با هم به شکل یکی در میون اجراش میکردیم.دو روز قبل از اجرا،دوستم متن رو برام آورد و منم برداشتم آوردمش خونه.جمله بندیش رو اوکی کردم و دو-سه بیت شعر و چند خط متن ادبی بهش اضافه کردم و با یک عالمه ذوق اومدم متن رو برای مامانم بخونم:) آخر پارت اول،یه چیز اینجوری بود که«از فلانی دعوت میکنیم که بیاد و منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بودجه سایت جهانگردی ذکر دعا | بزرگترین بانک ذکر و دعا پنجه های طلایی دانلود فایل های کمیاب پایگاه خبری؛تحلیلی "سلام بر زرنه " پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان آموزشی لینک دانلود