تقدیم به ساحت مقدس  ششمین سکاندار کشتی هدایت  آقا امام جعفر صادق علیه السلام  بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند  بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند  که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند شهادت جانگداز ششمین سکاندار کشتی هدایت صادق آل طاها , شیخ الائمه ، بنیانگزار مکتب فقه جعفری حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بر شیعیان تسلیت باد
امشب غریب آباد دل سیه‏ پوش عزای توست.  امشب بر گلوی آسمان بغضی سخت بر جای مانده امشب ابرها صیحه می‏زنند، زمین بر خود می‏لرزد و ضجه‏ هایی غریب بنیان مدینه را از هم می‏پاشد. مدینه در تب غم می‏سوزد، آه سردی بر چهره شهر نقش بسته است مردی از کنخ خانه‏ای ساده چشم از جهان فرو می‏بندد.  گویی امواج خروشان علم در ساحل ابدیت آرمیده است گویی عشق با تمام وسعتش در دل خاک جای گرفته است. همه جا سخن از اوست، نامش به صداقت آسمان می‏ماند مدینه روزهای با او بودن را خوب به یاد دارد، لطافت روحش مدینه را بهشتی می‏کرد، و سوز مناجاتش به خاک بها می‏داد.  کرسی درسش اندیشه‏ها را بارور، عقل‏ها را متحیر و دل‏ها را مبهوت می‏کرد.او از سلاله لو کشف الغطا است.  می‏دانی از چه کسی می‏گویم و در ماتم که می‏سوزم، هم او که نامش بر سر در ابواب جنت نوشته شده است.  مردی که به نور او بهشت را آفریدند آسمان برای او می‏بارد و زمین برای او می‏بالد و گل‏ها برای او می‏خندند. نامش جعفر است و لقبش صادق، که به صدقش ملائک گواه بودند. او کوثری بود که هر که از زلال حکمتش نرسید حکیم شد و هر که بر کرانه عرفاتش قدم نهاد، مجنون شد خطیبان، به بیان او خطبه ‏خوان شدند؛  هم او که به فرداها روشنی داد، و انسان‏ها را از جهل رهانید امشب در سکوت شب، بر صادق آل محمد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم می‏گریم  و بر غربت او اشک می‏ریزم.  امشب تا سپیده‏ دمان، هق هق گریه ‏ام و فریادم  را با پیک اشک و عشق به بقیع خواهم رساند.



شب گستاخ، دامن قهر خویش را برچیده است. صبح با بغضی در گلو از راه می رسد. آسمان رجز می خواند.  آفتاب بر پیکر ساقه ها، دیوانه وار می پیچد و خلقت، سر در گریبان سوگوار خوش فرو برده است.  خورشید، یک بار دیگر غروب خواهد کرد.  غروبی طاقت ستیز خورشید، یک بار دیگر از پلّکان اندوه زمین بالا خواهد رفت و در آن سوی ستاره ها بر اهالی آسمان فرود خواهد آمد. خورشید در حوالی بی چون خویش خواهد درخشید.  شب گستاخ، دامن قهر خویش را برچیده است. آغاز باران های جهان نزدیک می شود. شیون سپیده دم، در گوش تا گوش خاک می غلتد.  باد نعره می کشد و دشت بر مزار خزانی خویش، مادرانه می میرد. خورشید، یک بار دیگر غروب کرده است ـ  غروبی طاقت ستیز  با این زمستان جهنده در استخوان های مدینه چه باید کرد؟!

مدینه از برکت نفس او سبز می شد  و آفتاب صداقت از منزلگاه اندیشه اش برمی تابیدد.  با کلامش حق را بالنده می کرد  و با قیامش در نیمه شب های تاریک و با کوله باری از هدیه، مستمندان و بینوایان را دلشاد می ساخت.  بیل در دست می گرفت و به تلاش معاش می ایستاد  و عشق به زندگانی والا و پر معنا را در جان ها زنده نگاه می داشت. کوهی از وقار بود، دریایی از علوم،  اقیانوسی از حکمت و فضیلت،  گستره ای از رحمت و عبادت.  که لحظه لحظه حیاتش از یاد و نام خدا، سبز و سرشار بود. چهره ای دوست داشتنی، رفتاری سنجیده و متین، سینه ای انبوه ازیقین و تلاشی گسترده درراه دین داشت. آری! نخل وجود والای آن پیشوای،  چنان ثمر داد که مذهب ما را با نام خویشتن مزیّن کرد. شهادتش تسلیت باد 

مولاجان! مولاجان، امام مهربان!  گیتی فروز علم الهی! ای منبع صداقت انوار مُتّقین! جاری ترین زلال ازل تا ابد، تویی  نامیده کردگار جهان،  چون که «جعفرت علیه السلام » ماییم و داغ حسرتِ عُمری سفر، که دل  آید کنار تربت پاک و معطّرت ماییم و زخم غربت ی نگاه گرم!  تا جان فدا کنیم ز غیرت، برابرت! مولاجان، یا اباعبداللّه ، یا جعفر بن محمد علیهماالسلام ! ای «ضمیر پاک صداقت» از وجود تو گشسته پیدا! ای نهایت ایمان و عشق و علم و عالمِ تقوا! ای افتخار کوثر و یاسین و فجر و طاها! دین از توانِ علم تو محکم، مذهب. به نام پاک تو زیبا!



دلم هواى بقیع دارد و غم صادق عزا گرفته دل من ز ماتم صادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم زنم به سینه که آمد محرم صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق سلام من به مدینه به غربت صادق سلام من به مدینه به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار معطّر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع ز غربتش چه بگویم که سینه ‏ها خون است براى صادق زهرا مدینه محزون است دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است همانکه غربتش از قبر خاکى ‏اش پیداست امام صادق شیعه سلاله ی زهراست ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد هدف به تیر جسارت امام صادق شد همان که فاطمه را بین کوچه زد گویا ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند امان که روح سبکبال شیعه را کشتند براى فاطمه از بى کسى سخن مى ‏گفت براى مادرش از غربت وطن مى ‏گفت بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى‏ غلطید پسر به مادر خود از کتک زدن مى ‏گفت از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن‏ ربیع دوانده در پی ‏اش اندر مدینه ابن ‏ربیع فضاى شهر مدینه بیاد او تار است هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است هنور می کشد او را عدو به دنبالش هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقيع سلام من به گل ياس هاشمىّ بقيع ز غربتش چه بگويم كه سينه ‏ها خون است براى صادق زهرا مدينه محزون است شهادت مرد آسمانی مدینه تسلیت باد 

امشب غریب آباد دل سیه‏ پوش عزای توست امشب بر گلوی آسمان بغضی سخت بر جای مانده امشب ابرها صیحه می‏زنند، زمین بر خود می‏لرزد و ضجه‏ هایی غریب بنیان مدینه را از هم می‏پاشد شهادت امام جعفر صادق (ع) دریای عمیق علوم لدنی بر پیروان آن حضرت تسلیت باد

روح دین بود ولی بی تب و بی تابش کردند شمع کانون وفا بود که آبش کردند چارمین قبله عشق است به دامان بقیع رونق دیگر از او یافت گلستان بقیع شهادت صادق آل طاها بر شیعیان تسلیت باد

بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه  با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت بار دیگر آشیانی در میان شعله‎ها سوخت داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق

آسمان هنگام دفن پیکرت با گریه گفت ای چراغ عرشیان در خاک نَبوَد جای تو سوز تو از قلب شیعه سرکشد بر آسمان قبر تـو یـادآور غم‌های جانفرسای تـو شهادت جانگداز امام جعفرصادق علیه السلام تسلیت باد

صادق که اساس دین ازاو شد معمور بودند ملایک پی امرش مامور آخر ز جفا، ناصر احکام خدا مسموم شد از ظلم و جفای منصور شهادت جانگداز امام جعفرصادق علیه السلام تسلیت باد


سلام بهورز صادق ,مدینه ,بقیع ,امام ,سلام ,آسمان ,علیه السلام ,شهادت جانگداز ,جعفر صادق ,امام جعفر ,بقیع سلام ,علیه السلام تسلیت ,غریب بنیان مدینه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پروژه های دانشجویی | پروژه برنامه نویسی | مقاله | کارآفرینی ❤خاطرات من و سعیدم❤ حیات ایمن سنگ شکن وبلاگ دینی_عربی متوسطه اول مراوه تپه وبلاگ رسمی حمل و نقل سیف خوزستان FARYADEBAM