زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند.

انها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواشتر برو من می ترسم

مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره!

زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم

مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری

زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی

مرد جوان: مرا محکم بگیر

زن جوان: خوب، حالا می شه یواشتر برونی؟

مرد جوان: باشه ، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، اخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه

روز بعد رومه ها نوشتند. 


داستانـَک | بزرگترین مرجع داستان های کوتاه و بلند یواشتر منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مجموعه گرافیکی آرت اند دیزاین sogol77 دانلود ،nhkg,n tdgjva;k الان بخر تحویل بگیر بازخوان As2Music دیگ بخار