نوه خالم بیمارستان بستری شد یه هفته شیفتی میرفتم میموندم پیشش چون دخترخالم خودش بچه کوچیک داره منو خواهرشوهرش نوبتی رفتیم پیشش موندیم. روزای سختی بود. بخش اعصاب افتضاحه اونم برای یه بچه ۶ساله که تشخیص تومور دادن. دائما تشنج بچه هارو دیدم. روزای اول دست پاچه میشدم. روزای اخر دیگه عادی شد برام. خیلی افسرده و خسته ام . چشم روهم نذاشتم شب تا صبح بیدار موندم که تو خواب تشنج نکنه. از بس ازش پرسیدم خاله خوبی؟یا پشت درب دستشویی وایسادم هی گفتم برام شعر بخون که یهوروزای منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت اختصاصی تعبیر خواب آشپزی ویناز چت | سون چت | چت روم سون | سون چت اصلی درب ضد سرقت پارس درب قفس نوحه اردبیل دهکده فایل