نادر نگاهی به غلام انداخت وگفت :اگه چیزی نبوده چراعموم هنوز تو فکر اون ماجراست ومارو مجبورکرد بااین آقادعواکنیم غلام گفت:تواصلا میدونی این آقاکیه؟ گفت:نه اصلانمیشناسمش غلام چشم غره ای بش رفت وگفت:مردناحسابی وقتی نمیدونی این آقاکیه چرا باش دعواکردین نادرگفت:گفتم که عموم بهمون گفت باش درگیر بشیم غلام گفت:خیلی خوب باشه من واست میگم شما بااین مردفامیلیت یه فامیلی نزدیک یه روز مادربزرگت بامادرت میرن توشهر اونجااین آقارومیبینند باهم صحبت میکنند وتو صحبتشون یهغلام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سقف کاذب فروشگاه آترامارت وبلاگ آژانس مسافرتی مهر پرواز|مجری مستقیم تور خارجی،رزرو آنلاین بلیط،نوروز97 تجهیزات رستوران نود32 / موسسه ترسیم رایانه شرق TRS اسگل نیوز پخش تراکت در تهران حس دانلود | دانلود آهنگ و فیلم علی حیدری