صبح که بیدار شدیم صبحانه راخوردیم وغلام گفت:پاشوبریم ببینیم چکار میکنیم پاشو گفتم :کجا بریم ؟ گفت :میریم ازکوچه هاله اینا رد میشیم شاید اون دیدیم غلام گفت:بذاریه زنگ دیگه بزنیم شاید گوشی روبرداشت غلام تلفونو برداشت وزنگ زدوچندلحظه بعدگفت:اونجا خونه آقاکرمه.چی؟عوضی خودتی مرد حسابیتوبیجا میکنیمال این حرفها نیستیتواگه مردی بیا بیرون مثل زن چپیدی تو خونه.به من چه؟ اصلا معلومه چی میگیچراتهمت منبع
درباره این سایت