هر واژهام با آه میآمیزد امروز از تار و پودم، خون دل میریزد امروز من بیرق سرخ سپاه راه عشقم از دردهایم جنگ، برمیخیزد امروز *** من که به قدرِ طول یک تاریخ، دردم با این همه یک بار هم سر خَم نکردم بار امانت بودهام بر دوش آدم من خواندهام اسماء را در گوش آدم بار امانت، بیرقِ دین خدا بود من بودم بیرق که دستِ انبیاء بود گلگون شدم چون ریخت، خونِ پاک هابیل بر دوش موسی رد شدم از وادی نیل بالای فُلکِ نوح، طوفان دیدهام من زیر و بم مُلکِ سلیمان، دیدهام من مستور منبع
درباره این سایت