قبلنا خیلی زنبور بود، بیشتر بچه ها بی نصیب نبودند ازش. تابستون بود و نیش زنبور. تازه یه ورد هم میخوندیم که دور و برمون نیاد، تلخه، تلخه، تلخه انگاری اون زنبور حالیش میشد که وقتی میگفتیم گوشت تلخیم، دور و برمون آفتابی نشه!! وقتی بچه های همساده رو زنبور نیش میزد، میومدن دم خونمون و شیره برگ درخت انجیرمون چاره ساز بود. مادرم هم میگفت:زنبور نیشت زد، بجاش تا سال دیگه سرما نمیخوری برو کم کم جاش خوب میشه. زنبور منبع
درباره این سایت