سینه ی پر شورم و آواز را گم کرده ام بال و پر دارم ولی پرواز را گــم کرده ام رونق انجام من در خانه ی آغـــاز ماند چل کلید خانـــه ی آغاز را گم کرده ام چـــــــــارقم سر، پای تندر، بی اگــر دروازه باز، آه! اما رفتن تکتـــــــــــــــاز را گـــــــــم کرده ام چشم در راهم، نگـــــــاهم بیکران را آرزوست حاصل اما، چشم و چشم انداز را گم کرده ام های و هویی دارم و در غربتم از این سکوت سازم اما زخمه ی دمســـــاز را گم کرده ام همنوای خویش بوده ام در گـــــذار زندگــی کرده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ سینما و تلویزیون بخش بدنسازی آموزش سئو تخصصی modiresabz.com بارونی هستم به یادت شرکت روی پوشان قزوین دنیای فیلم سریال