امشب تولد باجناق بود تازگی با خواهر خانومم عقد کردن. دو ماه میشه تقریبا خواهر خانومم گرچه بیست سالشه ولی خب بچه گونه فکر میکنه و خب شوهرشم همینطوره. برنامه ی این دختر خنگ هم این بود که ابتدا پدر و مادر برن خونه عمو که دیوار به دیوار خونشونه و توی مراسم نباشن. و بعد از مدتی برگردن و . ما هم البته خبر نداشتیم و وقتی رسیدیم فهمیدیم چه خبره. واقعا من توی سادگی و کارهای بی معنیه این دختر موندم. یکی از اتاقارو تزئین کرده بود خلاصه گلبرگ و بادکنک و . خواهر خانومم ,تولد باجناق منبع
درباره این سایت