(ابن ابى لیلى )، قاضى اهل سنت بود روزى پیش منصور دوانیقى آمد. منصور گفت : بسیار اتفاق مى افتد که داستانهاى شنیدنى پیش قضاوت مى آورند، مایلم یکى از آنها را برایم نقل کنى . ابن ابى لیلى گفت : همین طور است . روزى پیره زن فرتوتى پیش من آمد با تضرع و زارى تقاضا مى کرد از حقش دفاع کنم و ستمکار او را کیفر نمایم . پرسیدم از دست چه کسى شکایت دارى ؟ گفت : دختر برادرم . دستور دادم دختر برادرش را حاضر کنند، وقتى آمد ، بعد از جویا شدن جریان گفت : من دختر برادر این زن و دختر منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معرفی بزرگان و مشاهیر واشر نسوز نگاه به زیبایی اولین وبلاگ فوتبال مجازی در اینترنت فیلم استارت آقای شادمهر