خیلی وقته دوست دارم یه چیزی بنویسم اما حسشو پیدا نمی کنم. ادمی شدم که حس کامنت گذاشتن تو بقیه وبلاگا رو ندارم.از این رو اینجا هیچ بازدیدی نداره. آدمی شدم که ایکس رو با تموم ذوق و هنرش گذاشتم کنار.از این رو باز تنهای تنها شدم. کلا یه جوریه که با این وضع زندگیم حال نمی کنم.غمگینم کرده.فکر می کنم باید یکی رو خیلی دوست داشته باشم.اما حس می کنم نمی تونم کسی رو زیاد علاقه مند بشم. حوصله ی ورود هیچ ادمی به زندگیم رو ندارم.چه می شه کرد.چه می شه گفت.به منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

buyekhosh سایه بام سقف متحرک وب لاگ اشعار میترا دلفان آذری وینگاردیم له ویوسا لپ ماهی های آزاد در تنگ زلزله عشق