برای اولین بار که این عنوان را فکر کردم تنها کلمهای که در ذهنم آمد «آزادی» بود. آزادی تنها کلمهای است که فکر میکنم تا به حال درست درکش نکردم و احتمالاً تا آخر عمرم (جدا از بحث جبر و اختیار) نمیتوانم وجودش را احساس کنم؛ اما با این حال تنها چیزی که دوست دارم حداقل یک بار با تمام وجودم احساسش کنم همین آزادی غریب است! دومین کلمهای که دوست دارم «امید» است. نه امید واهی و الکی بلکه «امید واقعی»؛ این که بشنوم:« حتماً روزی همه چیز درست خواهد شد» یا این که هر کلمهای ,دوست دارم ,تنها کلمهای منبع
درباره این سایت