نه نمیتوانم فراموشت کنم زخم‌های من بی حضور تو ! از تسکین سر باز می‌زنند تو . تک صورتی ازلی بر رخسار تمام پیامبرانی باد تشنه تابستانی که گندم زاران رسیده در قدوم تو خم میشوند نه نمیتوانم نمیخواهم فراموشت کنم. واین آخرین نوشته ام‌دراینجا هست دیگر مکتوب ثبت میکنم نوشته هایم را تاوقتی خودش بیاید منتظرتش می مانم تا وقتی زنده ام بیشتر فقط تلاش میکنم برای کسب مدارج علمی واجتماعیم این را بدون همیشه دریچه قلبم برویت باز هست منتظر هستم تا بیایی اینو بدون من همیشه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Payam Rostamani هیئت کاراته شهرستان سامان کـدگذر - مرجع کد و ابزار وب نویسی جواب سوالات باشگاه کارگزاری آگاه majalenama نکس وان موزیک علوم کامپیوتر علیشیخ درمانکده سایت رمان و داستان کوتاه باغ استور