#prt94 یک ساعتی میشد بدون توجه به اطرافم حواسمو به گوشیم پرت کرده بودم دست مهران روی شونه‌م قرار گرفت با تعجب نگاهش کردم مهران:خانم خانما درسته جفتتون نیس ولی میتونین برقصین! دستشو از روی شونه‌م برداشتم و دوباره سرمو کردم تو گوشی از صدای بلند اهنگ و بوی دود مصنوعی و نور رقص نور و بوی الکلی که فضا رو گرفته بود خسته شدم ، به بهانه ی تلفن رفتم تو اتاق. تک زنگی به رهام زدم ؛ پیام داد: 5دیقه دیگه دم درم بیا پایین مانتومو پوشیدم و شالمو انداختم رو سرم و داشتم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مووی کا فلزیاب تصویری 09102191330 خريد کفش کتونی ارزان قیمت رنگ ترکیبی فیک مارک دار 2021 عکاسی وخدمات گوگل ارز دیجیتال ابد و یک روز کمیته دفاع شخصی و قوة الرمی استان آذربایجان شرقی