#prt101 ماهور با سردرد عجیبی چشمامو باز کردم من کجام؟!اینجا که اتاق خودمه مگه من خونه مهران نبودم؟! قرار بود رهام بیاد دنبالم چرا هیچی یادم نمیاد اصلا رهام کجاس؟!! من کِی رسیدم خونه؟!! از روی تخت بلند شدم ؛ سرم تیر میکشید و یکم تار میدیدم! راه رفتن واسم سخت بود دستمو به دیوار تکیه دادم و خودمو رسوندم بیرون از اتاق با دیدن رهام که سرش تو گوشیش بود دلم گرم شدخداروشکر که هست! -سلام رهام نگاهی بهم کرد نگاهی که از چشماش عصبانیت شعله می کشید! رهام: بالاخره بهوش رهام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلودستان هر چی که بخوای زندگی به رنگ خدا احمدرضا شهنامی جایی برای بودن سایت تفریحی تاپ ترانه موضوع خاکستری ثبت شرکت - ثبت شرکت مسئولیت - ثبت ارزان شرکت Iman Abbasi