امشب حسابی بیخواب شدم. هرکاری میکنم خوابم نمیبره. البته فکرمم مشوش و به هم ریخته ست. به گمونم مامانم امشب بخوابه چون یکم اعصابش خورده. هم سر ماجراهای خونه و هم از دست ف. مامان یکم حساسه ولی متاسفانه ف با این سن و سالش هنوز نمیتونه اینو تشخیص بده و بدونه چیو باید بگه و چی نباید بگه. این میشه که همیشه بینشون دلخوری ایجاد میشه. البته دقت میکنم میبینم مامان و ف خیلی جاها اخلاقش ن عین همه. مثلا مامان خیلی جاها مارو ضایع میکنه عین ف. مامان ,خیلی جاها ,خوابم نمیبره منبع
درباره این سایت