۹۵ رو به سختی بگذرونم، برسم به شعر "خسته ام" علی صفری و تا صبج گریه کنم، برسم به "لالایی" زندوکیلی و برگردم، برسم به متن اسپانیایی و بمونم. خسته بشم ولی با "زنده بمان قاتل دلخواه من، محو نشو ماه ترین ماه من" علیرضا آذر، خستگی در کنم. با اونهمه متن "انیشتین" زندگی کنم تا برسم به اینجا؟ الان رسیدم به جایی که خیلی خسته ام! خیلی خسته ام.خیلی! من تسلیم شدم! تسلیم خواست خدا شدم. من دست رو دست نگذاشتم، خیلی تلاش کردم ولی الان فقط رها کردم و سپردم به خدا. خیلی ,خسته ,برسم ,خیلی خسته منبع
درباره این سایت