آن که چون آیینه با من روبرو بود درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد سرنوشت این جدایی دست او بود آه . . . گریه مکن که سرنوشت گر مرا از تو جدا کرد عاقبت دلهای ما با غم هم آشنا کرد با غم هم آشنا کرد چهره اش آیینه کیست آن که با من روبرو بود درد ونفرین بر سفر این گناه از دست او بود این گناه از دست او بود ای شکسته خاطر من روزگارت شادمان باد ای درخت پر گل من نو بهارت ارغوان باد ای دلت خورشید خندان سینه تاریک من سنگ قبر آرزو بود سنگ قبر آرزو بود آنچه کردی با دل من آیینه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Shahin roshan خرید ضایعات آهن و قراضه در اصفهان دیبا دانلود tavanenoo Shop اس ام اس