جنگیدن با افکار من جسارت میخواهد منی که درد قلبم را در لبخندم پنهان کرده.ام نمیدانم چرا آرامش رفته.ام باز نمیگردد منی که بغضهایم را در گلویم نهان کرده.ام آتش عشقش درون سینه.ام شعله میکشد منی که بر روی دل بیتابم برایش.پل بسته.ام عذابم میدهد غمش و میدانم که میداند آه از گوهر عشقی که به پایش تباه کرده.ام این همه غزل برایش سرودم و او نمیخواند مصدر عاطفه عشق است او را باور کرده.ام وای از آنروزیکه عشقش در دلم ریشه دواند دیگه.به.اجبارباعقل و منطق وتفکرقهرکرده.ام کرده منبع
درباره این سایت