بند محکومین" رمانی است ازکیهان خانجانی که در227 ص توسط نشر چشمه روانه بازار شده است. در سال 96 با کسب بهترین رمان به انتخاب جایزه ی احمد محمود باعث دیده تر شدن این کتاب شد. 

هزار و یک حکایت دارد زندانِ لاکان رشد. هزارتا را باور کنند این یکی را نمی کنند: یک شب درِ بند محکومینِ مرد باز شد، یک دختر را انداختند درونش.

راوی رمان امیلیانو زاپاتا یکی از اشخاص زندانی در بند محکومین است که شخصیتی نمایشی و لوطی منشی دارد. او یکی یکی حکایت هم بندی هایش را تعریف می کند. عشق طرف که بود، خلافش چه بود، چطور اثبابش را تامین می کرد و چه عادات و مسلکی داشت از روایت کتاب از دید زاپاتاست. بعد از حکایت هر کدام از محکومین راوی پاراگرافی در معرفی شخصی که در حکایت بعدی می آید را روایت می کند. فضا از ابتدا برای خواننده روشن است. مخاطب می داند که قرار است با چه داستانی قرار است روبرو شود. راوی در جملاتی کوتاه و تلگرافی با زبانی طنز و پر از اصطلاحات و ضرب المثل ها 227 ص را روایت می مند. همانطور که از جملات ابتدای کتاب مشخص است نقطه ثقل رمان آمدن دختر به زندان مردان است. 

حکایت دختره

آخرش حکایتش درون کله ام سفید ماند: کی بود؟ چرا آمد؟ کجا رفت؟ (صفحه 277)

سطر سطر کتاب پر از اصطلاحاتی است که قریب به اکثریت خواننده برای بار اول است که با آن روبرو می شود. ( مثلا: آنقدر افاده داشت که آقا داییش را با سکنجبین نمی شست.) ین ویژگی زبانی مشخصه ی بارز قلم کیهان خانجانی است و همین جنبه باعث ایجاد تفاوت اثر او با سایر آثار است. نویسنده برای خلق این اثر بدون شک تحقیقات بی شماری برای شناخت اشخاص و انواع مواد مخدر داشته است. بند محکومین خانجانی تجربه خاصی است در روایت سرنوشت آدم هایی که به واسطه ی گذشته خود کنار هم گرد آمده اند. 

صفحات 214 تا 216 پاسخ می دهد که دختر که بود.

 

محکومین ,حکایت ,روایت ,کتاب ,خانجانی ,راوی ,کیهان خانجانی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عاشقانه های من social.netssan@gmail.com safar خرید اینترنتی فروشگاه معرفی اجناس ارزان آهنگ هاي جديد پاپ وسنتي