پارت شصت و سه (امیر) دو ساعتی میشد که خونه ی رهام بودم ساعت تقریبا سه،چهار صبح بود هرکاری کردیم نتونستیم توی هاردو ببینیم رهام:امیر این نمیشه.این هکر میخواد! عصبی دستی به صورتم کشیدم و لبتاپو گرفتم تو بغلم _رهام این فولدرم امتحان کردی؟ _همّرو یکی یکی باز کردم نمیاره همون چیزی که گفتم هکر میخواد!من میگم تحویل پلیس بدیم با خودشون. _نه.نمیخوام! هاردو کندم _باشه امیر من دخالت نمیکنم ولی بهتره پیش من یا تو نباشه این!!! _آره ولی کی؟؟؟ _اون شایگانی که تو رهام ,امیر منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Digix | DGX طراحی اپلیکیشن نقد ادبی و مطالعات شعر امروز سه سوته خرید کن تحویل بگیر جاذبه های دیدنی ایران جدید 97 haniyehnia پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان