از پشیمانی تو جانم سوختی موسی پیامبر در حال گذر از مکانی بود که ناگاه چشمش به شبانی افتاد که در گله گوسفندان خود بر زمین نشسته و با خدا مناجات می کند. اما مناجاتش خارج از پروتکل است. چون شبان اصول مرسوم مناجات وسخن گفتن با خدا را رعایت نمی کرد و در دنیای خویش بود و با خدا سرگرم گفتگو ولی از نوع چوپانی اش؛ یعنی به روش خود قربان صدقه خدا می رفت، شیر بز به خدا تعارف می کرد، می خواست شپش های تن خدا رابگیرد، حاضر شده بود همه بز هایش را فدای خدا کند. منبع
درباره این سایت