قراری با خود گذاشتهام. قرار این است: «از حس و حال هر روزت بنویس!» شب که میشود میگردم و پررنگترین حالِ روز را بیرون میکشم. روبرویم میگذارم و نگاهش میکنم. و مینویسمش. تمرین این روزها نشانم داد تا چه اندازه ناتوانم در نامگذاری احساساتم. من برای حال امروزم، برای احساسی که از ظهر همراهم بوده است هیچ نامی نیافتم. قرار بود همینجا تمام شود. قرار بود اعتراف به ناتوانی پایان این نوشته باشد اما انگار دوست دارم بمانم. منبع
درباره این سایت