پارمنیدس، به ویژه قسمت دوم آن، شگفت ترین سرنوشت را در میان محاورات افلاطون داشته است. هیچ کس منکر نیست که این محاوره آهنگ الهی دارد عمیقاً دیندارانه است و اشارات عرفانی در ان دیده می شود همچنین شگفت نیست که ببینیم از فایدون، فایدروس یا تیمایوس در این رابطه اسم می برند. اما اینکه استدلال های ضد و نقیض پارمنیدس دربارهٔ واحد – که دست کم صورتی مغالطه آمیز دارد و از مباحثات قرن چهارم و پنجم قابل انفکاک نیست – را تبیینی از عالی ترین حقایق الهیات بدانیم، بی تردید یکی از غریب ترین چرخش ها در تاریخ اندیشهٔ بشر است. اما نو افلاطونیان مدعی هستند که واحد پارمنیدس همان خدای متعال توصیف ناپذیر و ناشناختی آن هاست، و همین تصور به مسیحیت قرون وسطی و سپس تر راه یافت و مدت ها بعد وارد فلسفهٔ هگل شد.


پورتال جامع صبا منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شخصی تخفیف ویژه جوشکارسیار معرفی کالا فروشگاهی ویلا پرسش مهر رئیس جمهور Phoenix متلب نویس