نتایج جستجو برای عبارت :

صدایم کن گاهی

گاهي گمان نمیکنی ولی خوب میشود گاهي نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهي بساط عیش خودش جور میشود گاهي دگر تهیه بدستور میشود گه جور میشود خود آن بی مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور میشود گاهي هزار دوره دعا بی اجابت است گاهي نگفته قرعه به نام تو میشود گاهي گدای گدایی و بخت با تو یار نیست گاهي تمام شهر گدای تو میشود گاهي برای خنده دلم تنگ میشود گاهي دلم تراشه ای از سنگ میشود گاهي تمام آبی این آسمان ما یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود گاهي نفس به تیزی شمشیر
گاهي گمان نمیکنی ولی خوب میشودگاهي نمیشود که نمیشود که نمیشودگاهي بساط عیش خودش جور میشودگاهي دگر تهیه بدستور میشودگه جور میشود خود آن بی مقدمهگه با دو صد مقدمه ناجور میشودگاهي هزار دوره دعا بی اجابت استگاهي نگفته قرعه به نام تو میشودگاهي گدای گدایی و بخت با تو یار نیستگاهي تمام شهر گدای تو میشودگاهي برای خنده دلم تنگ میشودگاهي دلم تراشه ای از سنگ میشودگاهي تمام آبی این آسمان مایکباره تیره گشته و بی رنگ میشودگاهي نفس به تیزی شمشیر میشودا
صدايم کن
اعجاز من همین است
نیلوفر را به مرداب می بخشم
باران را به چشم های مردِ خسته
شب را به گیسوان سیاه خودم
و خودم را به نوازش دست های همیشه مهربان تو
صدايم کن
تا چند لحظه دیگر آفتاب می زند
و من هنوز در آغوش تو نخفته ام
نیکی فیروزکوهی
گاهي باید به عكسهای سیاه و سفید قدیمی دلخوش بود اگر از تمام تاریخ  همان سیاه و سفید، عكسی ثبت شده بود كسی هر دروغی را به روایت از این و آن نمینوشتگاهي میشود تنها بود و از آن لذت برد چرا كه بعضی آدمها با بودنشان تنهاترت میكنند و نفس كشیدن را بر تو تنگ ترگاهي پیازی را خرد كنی و زار زار گریه کنی  بهتر است تا دلشكسته بشوی و اشک بریزیگاهي خاطره هایت را از روی دست دیگران بنویس تا اینکه خودت آن تجربه نکنیتابوت آدمهایی که در ذهنت مرده اند را تا آخر
گاهي باید به عكسهای سیاه و سفید قدیمی دلخوش بود اگر از تمام تاریخ  همان سیاه و سفید، عكسی ثبت شده بود كسی هر دروغی را به روایت از این و آن نمینوشتگاهي میشود تنها بود و از آن لذت برد چرا كه بعضی آدمها با بودنشان تنهاترت میكنند و نفس كشیدن را بر تو تنگ ترگاهي پیازی را خرد كنی و زار زار گریه کنی  بهتر است تا دلشكسته بشوی و اشک بریزیگاهي خاطره هایت را از روی دست دیگران بنویس تا اینکه خودت آن تجربه نکنیتابوت آدمهایی که در ذهنت مرده اند را تا آخر
حرف دل پنجشنبه است جانا جانانم خاطره ی بی تو بودن در من زندگی می کند چه تلخ توی دلم از خیال تو غوغاست جای خالی ات دیوانه ام می کند دل پر دردم را به خیابان می زنم در هوای خیالم دلم پرواز می خواهد تا در آغوش ابر ها گم شوم خاطرات در ذهنم بالا و پایین می روند و روز های خوش با هم بودنمان دلم برای صدا کردن های تو برای حرف های خوب تو و یاد چشمان زیبایت و اون موهای پریشانت تنگ شده صدايم کن صدایت را می شنوم صدايم کن ای کاش در تقدیر من و تو جدایی نبود میترا د
تو هر شرایطی ک هستی اگه میتونی کاری برای پیش رفتن و حل مسایل انجام بدی ، کوتاهی نکن اگه نه ! گاهي به زمان ، زمان بده دلت و ارووم کن و به خدا اعتماد کن گاهي یا الانه یا هیچوقت و گاهي زمین و زمانم به هم بدوزی ، باید کمی صبر کنی دلتون اروم ذهنتون پر از فکرای خوب منحنی روی صورتتون بزرگ مهربونی تون زیاد .تو هر شرایطی ک هستی بهترین نوع خودت باش دانی انلاین
ریز بینی در تار و پود زندگی مانند كوچه های بن بست است تارهای زندگی مهمتر و پر رنگترند ومسیرشان همیشه صاف و یكدست.  
و مهمتر اینكه جنس آدمها همه یكی نیست گاهي مثل نمد زبر و سخت و گاهي مخملی و انعطاف پذیرند
بعضی وقتا رها كردن و بیخیال شدن مثل پاره کردن زنجیرهایی هست که دست و پایمان را بسته تا فراتر از زیباییهای ظاهری را نتوانیم ببینیم 
و گاهي گذشتن از چیزها یا کسانی که آزرده خاطرمان میکنند باعثِ شاید یك دم و بازدمِ بیشتر در زندگی میشود
گاهي گمان نمیکنی ولی خوب میشود گاهي نمیشود که نمیشود که نمیشود --- گاهي بساط عیش خودش جور میشود گاهي دگر تهیه بدستور میشود --- گه جور میشود خود آن بی مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور میشود --- گاهي هزار دوره دعا بی اجابت است گاهي نگفته قرعه به نام تو میشود --- گاهي گدای گدایی و بخت با تو یار نیست گاهي تمام شهر گدای تو میشود --- گاهي برای خنده دلم تنگ میشود گاهي دلم تراشه ای از سنگ میشود --- گویی به خواب بود جوانی مان گذشت گاهي چه زود فرصتمان دیر میشود *** من
صبحِ گرگ و میش روز جمعه هفدهم ژانویه دوهزار و بیست یست و هفتم دی ماه هزار و سیصد و نود و هشت کاش می توانستم صدايم را به گوش تو برسانم،تا بفهمانم که زندگی چقدر گاهي ساده می شود،چطور تمام معماهای پیچیده ی ذهنی ات در گذر زمان حل می شوند و تو صبح گرگ میش یک روز با خود می اندیشی،چطور تمام تکه های پازل کنار هم قرار گرفتند،پس همینجا یک خواسته از تو دارم،تمام ترس هایت را دور بریز،به پیش برو،زندگی از آن تو،صبح روزهای بارانی در کنار ایوانی که رویش را در
دانلود آهنگ جدید چارتار به نام صدايم بزنDownload New Song By Chaartaar Called Sedayam Bezan On MusicMandموزیک و تنظیم و میکس و مستر: آرش پاکزادمتن آهنگ چارتار به نام صدايم بزنهم عاقبت مردم کاشانه به دوشممن گام و گذر را به رسیدن نممن صورت ماتی که به آیینه نیایدشعری که نه دیوانه نه فرزانه درآیدصدايم بزن که شاید زمستان من سرآید مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآیدصدايم بزن که بی تو فرو خفته در سکوتم به بال و پری نجاتم بده که من رو به رو با سقوطمسر تا س
گاهي مسیر جاده به بن بست می رودگاهي تمام حادثه از دست می رود
گاهي همان کسی که دم از عقل می زند ،در راه هوشیاری خود ، مست می رود
گاهي غریبه ای که به سختی به دل نشست ،وقتی که قلبِ خون شده بشکست ، می رود
اول ، اگرچه با سخن از عشق آمدهآخر ، خلاف آنچه که گفته ست ، می رودکاظم سعیدزاده
دانلود آهنگ چارتار – صدايم بزن
Download New Music Chaartaar – Sedayam Bezan
  
 
دانلود آهنگ چارتار صدايم بزن
 
 
دانلود آهنگ چارتار صدايم بزن
 
متن آهنگ چارتار با نام صدايم بزن
   
‎سرتاسر این بحر پراکنده سراب است‎حال قمر و شمس و زمین بی تو خراب است‎حتی اگر اندوه تو در سینه بریزمرسواتر از آنم که به آیینه گریزممن آیینه گریزم‎صدايم بزن که شاید زمستان من سرآید‎مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآید‎ص
گاهي اوقات قـرارست که در پیله ی درد نم نمک شاپرکی خوشگل و زیبا بشوی گاهي انگارضروری ست بِگندی درخود تا مبدل به شرابی خوش و گیرا بشوی! گاهي ازحمله ی یک گـربه،قفس میشکند تا تو پرواز کنی، راهی صحرا بشوی. گاهي از خار گل سرخ برنجی بد نیست بـاعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی. گاهي ازچاه قرارست به زندان بروی آخـرقصه هم آغوش زلیخا بشوی.
استاتوس های کوتاه ِ ناب به روی تصاویر ِ خاص
عکس نوشته جدید
 
سلام عزیزان
سری جدید عکس نوشته های ناب و خاص تقدیم به شما

هوا که حسابی سرد شد صدايم کن روبرویم بنشین چشمهایت را ببند و فقط نفس بکش . . . هوا که حسابی سرد شد میتوانم نفس هایت را ببینم ببوسم و زنده بمانم ! هوا که سرد شد صدايم کن میخواهم جوانه بزنم ! حامد نیازیکافه پارسی | CAFEPARSI
فقط خدا ما کوچک ها خدامون بزرگ است دلامون پاک و مهربون و یکرنگ است زندگی توام با غم و اندوه شکست است همه اینها جزء تقدیر و سرنوشت است گاهي شادی ها پرواز می کنند به سوی افق خوشبختی گاهي از نردبان زندگی زمین خوردن و بدبختی گاهي کنار باغبان زندگی اندر بوستان گاهي در جمع یاران و شکوفه های امید اندر گلستان گاهي در کوه و دشت و صحرا کنار آبشاران احساس غم و تنهایی و غریبی توکل بر یزدان گاهي در حوادث روزگار انگار بی کس و بیگانه اما با امید بگو یا علی و ت
گاهي وقت‌ها دلت میخواهد
 با یکی مهربان باشی
دوستش بداری 
و برایش چای بریزی
گاهي وقت‌ها دلت میخواهد
 یکی را صدا کنی
!بگویی سلام، می آیی قدم بزنیم؟
گاهي وقت‌ها دلت میخواهد
 یکی را ببینی
شب بروی خانه بنشینی
فکر کنی و کمی برایش بنویسی
گاهي وقت‌ها.
آدم چه چیزهای ساده ای را ندارد !یسنا بانو
بشر،به عنوان برترین موجودات،در طول زمان همواره به دنبال یافتن نقاط قوت و ضعف خود بر سایر موجودات بود.و حتی بر سایر انسان ها.این البته عامل بسیار مهمی برای پیشرفت بشریت بوده است.اما گاهي انسان در عوض برای پوشاندن ضعف خود یا گاهي پاك كردن صورت مسئله،دست به كارهایی می زند كه.همه چیر
بشر،به عنوان برترین موجودات،در طول زمان همواره به دنبال یافتن نقاط قوت و ضعف خود بر سایر موجودات بود.و حتی بر سایر انسان ها.این البته عامل بسیار مهمی برای پیشرفت بشریت بوده است.اما گاهي انسان در عوض برای پوشاندن ضعف خود یا گاهي پاك كردن صورت مسئله،دست به كارهایی می زند كه.همه چیر
از راه دور اومد و بعد سالها اومد و
پروانه عاشقانه شد  پرواز بی خانه شد
آخ که معنای من از عشق معمای من
بیا کنارم‌بشین یه معنی ببارم نشین
ثانیه در توقف اندوه نگاه در تبسم
رفتن نبودش در من سراب در نگاهش خندان
در هوایش قدم میزدیم منو اشک و لبخند
بوی نم از تن خاطره چه حسی به پا کرد
در صدايم سکوتی اسیر درونم از تو آواز
از ترک های این فاصله شکفته گلی ناز
آه که معنای من از عشق تمنای من
ای که کنارم نشستی از عشق ببارم‌نشستی
و دل چه آه صبوری و ر
بسم الله الرحمن الرحیم نام رمان: چرا بیداری؟ نام نویسنده: ملیکا ملازاده. ژانر: پلیسی، عاشقانه، غمگین. هدف: قاتل تر از اونی که آدم می کشه، اونیه که خیانت می کنه و اعتماد می کشه. خلاصه: گاهي وقت ها رسیدن ممکن نیست! گاهي وقت ها رسیدن درست نیست! گاهي وقت ها داستان از زبون دختر و پسری هست که زندگی چنان بهشون سخت گرفته که هنگام گذشت از بیست و خورده ای بهار زندگی شون تفاوتی بین جوونی و نوجوونی نمی بینند.گاهي تو خوبی ولی نه برای من، گاهي من خوبم فقط برا
شاید هرشب بخاطر من میآیی اما من در خودم هم نیستم من از كجا باید آمدنت را بشناسم! من همیشه فقط منتظر بوده ام معنی رسیدن را نمیدانم، مثل بودنهای تلخ یا نبودنهای شیرین اما گاهي همه چیز غمگین است حتی لبخند یک کودکی که از او چند شاخه گل میخریگاهي هم نبودن، فقط اتفاقی از طبیعت است مثل نبودن لاكپشتی كه مدتی دوست دارد در لاك خود باشد و نباشدو اما نبودن تو مثل آمدنت یک خیال است که نمیدانم آیا منتظرت بوده ام!؟ و یا اینکه همه اش فقط یك رؤیاست
#نگار_دزكی_ز
زندگی ساده است. اما ما اصرار داریم که آن را پیچیده جلوه دهیم. گاهي در انتخاب دوست دقت نمی کنیم یا گاهي به تنها کسی که اعتماد نمی کنیم خودمان است و در آخر، وقتی به زندگی مان نگاه می کنیم؛ کلافی پر از گره های کور می بینیم. در ادامه به چند روش برای باز کردن گره های کور زندگی اشاره می کنیم:خدمات تخصصی روانشناسی و مشاوره
تکست آهنگ,تکست آهنگ گاهي بخند محمد علیزاده,متن آهنگ غمگین,شعر آهنگ گاهي بخند محمد علیزاده,lyric song & music,دانلود آهنگ گاهي بخند محمد علیزاده,متن آهنگ,Text music,تکست اولد موزیک,آکورد آهنگ گاهي بخند محمد علیزاده,سایت تکست آهنگ,متن آهنگ قدیمی,متن آهنگ عاشقانه, گاهي بخند محمد علیزاده,تکست موزیک گاهي بخند محمد علیزاده,متن ترانه گاهي بخند محمد علیزاده,متن آهنگ های قدیمی,متن آهنگ گاهي بخند محمد علیزاده,سایت متن آهنگ,[Music] Darkhasti
گاهي سکوت، گاهي بگو مگو، گاهي بی‌ محلی، گاهي اخم و ترشرویی، گاهي جواب‌ های سربالا، گاهي پریشان خاطری و.؛ تا جایی که مدام احساس ناراحتی و دوری می‌کنید. دلیلش هم روشن است، دوباره چند روز پیش با همسرتان دعوایتان شده است، حسابی با هم جر و بحث کرده‌اید و روی اعصاب هم راه رفته‌اید، اما این بار با خود تصمیم گرفته‌اید که این آخرین دعوای جدی‌ تان باشد، به همین خاطر در به در به دنبال راه‌ حلی هستید که دعواهایتان را مدیریت و کنترل کنی
آهنگ خاتون احمد آزادتو ای خاتون قلب من بمون با من بمون بامنحدیث باور عشق و بخون با من بخون با منبتو محتاج محتاجم پناهت سایه بون منصدايم کن صدايم کن فقط از عشق بگو بامنبا تو هر لحظه ام زیباست بهار فصل شادیهاستخدای آسمون من خدای خوب عاشق هاستتوای پشت و پناه من رفیق اشک و آه منمنم فرهاد کوی توتو شیرین در نگاه من98music04
دشت هایی چه فراخ كوه هایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟ من دراین آبادی پی چیزی می گشتم پی خوابی شاید پی نوری ، ریگی ، لبخندی پشت تبریزی ها غفلت پاكی بود كه صدايم می زد پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم چه كسی با من حرف می زد ؟ سوسماری لغزید راه افتادم یونجه زاری سر راه بعد جالیز خیار ، بوته های گل رنگ و فراموشی خاك لب آبی گیوه ها را كندم و نشستم پاها در آب من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هوشیار است نكند اندوهی ، سر رسد از پس كوه چه كسی
گاهي به شرایطی میرسی که نمیتوانی حتی یک قدم دیگر برداری. گاهي با موانعی روبرو میشوی که قـادر نـیـسـتی در برابرش بایستی. گاهي با توهین‌ها و تهدیدها و توطئه‌هایی روبرو میشوی که زبانت بند میآید.  گاهي از رفتار دیگران سرت سوت می‌کشد، عقـلت بجایی نمیرسد و قلبت میشکند. ????وآنوقـت است که بخودت میگویی: این دیگر آخر خط است و من نمیتوانم بایـستم.   داوود چنین شرایط سخت و ناامید کننده‌ای را تجربه کرد و گفت:آبها به جانم درآمده درعـمق آبها فرو
تبت پایین می‌آید سرفه‌هایت خوب خواهد شد دوباره شهر من حال و هوایت خوب خواهد شد صدايم می‌زنی در کوچه‌ها با لهجه‌ی آذر زمستانی که داری در صدایت خوب خواهد شد غمی که با وجود خنده‌ی پهن نمک‌زارت سرایت کرده در جغرافیایت خوب خواهد شد شکایت کم کن ای نیزارهایت طعمه‌ی آتش صبوری کن که پایان حکایت خوب خواهد شد قرار یارها در کافه‌هایت شعر خواهد خواند و حال من که بی‌تابم برایت، خوب خواهد شد به دست او که درمان می‌کند درد طبیبان را به لطف عشق،درد بی د
گاهي بایدتمام راه هارورفت مثل دكتری كه كلی داروامتحان میكنه تابلكه جواب بده
شایدبایدسكوت كردوادامه دادانگارنه انگار.زندگی ارومی كه باداغون شدنت اروم اروم به بقیه هدیه میدی وهیچوقتم نمیفهمن چقدزخمات عمیقن!شایدبایدرفت كه من واقعاموندم مخصوصاوقتی باچشمای معصومت مارونوبتی نگاه میكنی میخندی .میشه این خوشحالیوبادست خودم ازت بگیرم؟مقصرش من نیستم ولی شنیدن كی بودماننددیدن .!!ازكسی انتظاردرك ندارم!!!!یاشایدبایدمثل خیلیافیلم بازی كنم وف
​ نه برای خواندن است که می‌خوانم،و نه برای عرضه‌ی صدايم نه، من آن شعر را با آواز می‌خوانم که گیتار پر احساس من می‌سراید چرا که این گیتار قلبی زمینی دارد و پرنده‌وار پرواز کنان در گذر است و چون آب مقدس دلاوران و شهیدان را به مهر و مهربانی تعمید می‌دهد پس ترانه‌ی من آنچنان که ویولتا می‌گفت هدفی یافته‌است آری گیتار من کارگر است کز بهار می‌درخشد و عطر می‌پراکند گیتار من دولتمندان جنایتکار رابه کار نمی‌آید که آزمند زر و زورند گیتار من به
.این را باور کنید . ما همه از جنس شیشه ایم و به راحتی به اشاره ای و به ترفندی از هر نوع می شکنیم . گاه به آهی . گاهي به نگاهي ! گاه به سنگی و گاهي به هزارگونه دلتنگی ! گاه به چشمی و گاهي به انواع خشم ! ما از جنس شیشه ایم و دلمان شیشه ای تر از هر لایه ی حال و احوال بد و خوب و سیاه و سپید . هر روز به واژه ای بر پیکرمان ترک می اندازند و هر آینه به نوازشی ترکها را قصد بند دارند و . هیچ طرفی نمی توانند ببندند چون .
تنگیِ جا تو قفس پر و بال من و بستهزندگی باری به دوشم تن من تا و شکستهفرصت پریدنم نیست فاصله عمر و ستارهتن من واسه رهایی لحظه ها رو می شمارهلحظه های ما که رفتن عمرشون به سر رسیدهمگه چشمات تو سیاهی مرگ لحظه ها رو دیدهفکر خاموشی و موندن تو تنم ریشه دووندهمثل اون پرنده ای که تنش و قفس شدهگاهي شوق پر و پرواز گاهي درمونده و خستهگاهي سرشارم از آواز گاهي پیر و گاه شکستهتکست نایس TextNice.iR

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

DEEP web آپ موزیک Malikxqcscdr7 situs مرجع دانلود فایل دانلود برای شما علم و فرهنگ | برترین مطالب طنز اجتماعی و فرهنگی روز ایران و جهان بهترین سایت درست یا غلط ؟ قیمت قطعات بیل مکانیکی