نتایج جستجو برای عبارت :

درس هشت اسمان در شب

جراحت تنت را دمادم گرفته افق در افق صبح را دم گرفته تو را ریخته خون و ماتم گرفته شفق تا فلق هردو با هم گرفته غم تو گریبان عالم گرفته چنان ماه در اسمان، یااباالفضل تو را اسمانی ترین دلنوشت است قد و قامتت شمه ای از بهشت است علم در علم دست پرچم سرشت است عطش در عطش تشنه خاکست و خشت است عمو جان، نگاه تو اب بهشت است قیامت قدت، جاودان یا اباالفضل زمان در تب و تاب اما اگر بود زمین خون جگر ، اسمان دیده تر بود پران، تیر و تیغ و کمان و سپر بود دل از عشق تو در
پاییز فصل شلوغی است  ولی در عمق لحظه هایش سکوتی پا برجاست سکوتی بین برگ ها و آسمان، آسمانی که می بارد و قطره هایش همه جا پایکوبی میکنند .قطره ها می رقصند صورتم را نوازش می دهند و برای بار هزارم به من می گویند خدایی  هست خدایی ، خدایی مهربان باران ، بغض دیرینه ی اسمان است . چه می دانی زیر اسمان این شهر چه شده ؟ چه دل ها شکسته چه بغض هایی شکسته و چه رویاهایی که خراب نشده ! باران ، اشک شوق است . شادی اسمان است . چه کسی گفته پاییز غمبار است . اتفاقا
متن آهنگ یاد تو پارسا
 تو چه باشی چه نباشی یاد تو قلب مرا میگیرد بسه چشمان تو چشمان تو ایمان مرا میگیرد درک کن درک کن قلب ز‌ دوریت غزال خان شده است خانه قلب من از دوریت ویران شده است درک کن زخم دلم گرچه فراوان بوده بی تو بازم‌من تنها به خیابان زده است بی تو اخر بی تو اخر سهم‌من بغض غمو فریاد است خاطراتت خاطراتت تا همیشه در دلو دریاد استتو نباشی تو نباشی قلب من عشق تو رو میخواهداسمان هم اسمان هم تو نباشی بهر من میباردبی تو ارامش من دو ای
قصد رفتن نمی کنم که بهانه شویشعر نو نمی گویم که ترانه شویپشت پنجره وقت تنهایی  در هوای بارانیچای نمی نوشم  که به خیال من روانه شوی !در خلوت شبهای پرستاره قلبمقدم نمی زنم که به اسمان دلم کرانه شویباورت می برد از نگاه من غم رابا غم بسر کنم که خو نگیری و فسانه شوی  (مسلم   
در هوای ابری یاد گذشته هایی افتادم که مرا به خاطراتی دور می برد.ان وقت ها که کوچک تر بودم و با تصویر ابرها توی ذهنم اشکال مختلف می ساختم.ابری را شبیه به فیل، ابری شبیه به خرس و گربه و .انگار کن که اسمان باغ وحشی باشد لبریز از حیوانات کوچک و بزرگ که اسمان پهناور را جولانگاه شان یافته اند و ازادانه می تازند.بعدتر ها که نوجوان شدم هوای ابری شبیه به سماوری بزرگ شد، و کلمات وجودم را به قلیان وا می داشت، و چای نوشته هایم را دبش تر و لب سوز تر و دلچسب ت
با خودم بودم.همینطور که نشسته بودیم کمی خیال را به دورها بردم به وقتی که هنوز این همه پراکندگی در زندگی نبود. من همین جا نشسته بودم. تو کمی آنطرفتر روبروی پنجره، روی یکی از مبل ها بی حرکت وساکت. یاکریم پشت پنجره دور خودش می چرخید. در آینه تنها تصویری از آبی اسمان بود وتکه ابری.
با خودم بودم.همینطور که نشسته بودیم کمی خیال را به دورها بردم به وقتی که هنوز این همه پراکندگی در زندگی نبود.من همین جا نشسته بودم. تو کمی آنطرفتر روبروی پنجره، روی یکی از مبل ها بی حرکت وساکت. یاکریم پشت پنجره دور خودش می چرخید. در آینه تنها تصویری از آبی اسمان بود وتکه ابری.   
. نه ریختن برگ مرگ درخت است،نه خشکی شاخه. سرما دلنشین است اگر دل گرم باشد. پاییز بهار می شود اگر دل خوش باشی. اسمان ابری زیباست اگر بدانی کشاورزی شاد می گردد. با یک لقمه غذا هم می توان سیر شد اگر طعم قناعت را چشیده باشی. به هیچ سدی بر نخواهی خورد اگر پای ایمان به وسط بیایید. و بی روح نخواهی زیست اگر عاشق شوی. هر چیز راهی دارد و هر راه برای رسیدن به هدفیست. و در تمام طول مسیر «خدا» همراه توست.
صبح زود تر از همه از خواب پا میشد تا امدنش را ببیند ارام به طوری که دیگران متوجه نشوند سرش را بلند میکرد به محض روشن شدن اسمان و پدیدار شدن ابر ها خودش را گم میکرد و دست و دلش میلرزید. طلوعش را که میدید کمی ارام میشد. با خود میگفت محال است خورشید با ان همه عظمت و روشنایی حتی نیم نگاهی به من بیندازد ؛به منی که میان این همه گل های زیبا و رنگارنگ تنها یک افتابگردان هستم با این خیال از خورشید روی برگرداند
تقریبا صد و چهل و هشت بار از عبارت دعا در مناسبتهای مختلف در کتابمقدس سخن گفته شده است از این تعداد تقریبا شصت و سه بار آن در کتابمقدس عهد جدید است!این خود گویای اهمیت این موضوع در زندگی هر مسیحی است. خدا با ما توسط کلامش گفتگو میکند و ما با دعا کردن با خدا گفتگو میکنیم . از این راه فریادها و ناله های خود را به آسمان میفرستیم و از همین راه امداد و یاری خداوند میرسد. از این راه ما نیازها و خواسته های خود را به نزد اسمان میفرستیم و از همین راه برکات
اسمان مه الود بود . هیچ چیزش مشخص نبود نه ابی بودنش نه ابرهایش شاید حال منم اینگونه بود چه شباهتی بین من و او وجود داشت؟ انگشتان سردم را در جیب هایم فرو میبرم . صدای خنده مان می پیچد . بازهم میان حرفهایم سوتی داده بودم زمزمه کردم: ولی میدونی ادم بدی نبود فقط مناسب هم نبودیم لبخند محوی زد: عشق چیزیه که به دوطرف بدجوری اسیب میزنه واسه همینه میگم دوست داشتن بهتره لبخند میزنم.
زمستان های قدیم کجا و زمستان های حالا کجا؟ ابری و بارانی سرما و برف و یخبندان طبیعت زمستان است ولی بیشترین روزهای زمستان آسمان صاف و خورشید با همه ی زیبایی هایش می درخشد و تنه به بهار می زند. دیروز اسمان صاف و هوا آفتابی و بهاری بود و هم اکنون آسمان پوشیده از ابر است و هوا رو به سردی می رود در هر حال باید هم برای ابری و سرد بودن هوا شکر خالق کرد و هم برای درخشندگی و نور افشانی خورشید که هرکدام به حکمت خداوند بر می گردد و به قول ما آدمیان باید نمک
آسمان ِشب ِبیابان لوت آدم را سِحر میکند.جمله ای که اقای جواد قارایی در کتاب باز گفتند استفاده از مصدر "سحر کردن" برای آسمان و به ویژه اسمان شب بنظرم ناب و فوق العاده آمد. آسمان شب سحرانگیز و گاهی خوفناک است. +این روزها برای تصمیم گرفتن درمورد ادامه تحصیل و رشته های مختلف بیشتر به جایگاه خودم در جهان هستی فکر میکنم و نگاه به عمق آسمان از بهترین راههاست برای فکر کردن به کائنات لایتناهی و جایگاه انسان در آن.
-بس کن!بس کن! بازم شروع کردی؟! یه نگاه بنداز به خودت! دستاتو ببین! همش زخمه! گلویش را میگیرد. -ایندفعه میکشمت!خستم کردی! از بس خفم کردی!!!! از تویی که شبیه منه متنفرم!!!! در این سو . دستهای یخش را جلوی دهانش میگیرد . اسمان ابریست . چشمهایش میجوشد. این جوشیدن تا به کی ادامه دارد؟ نگاهش به ابر های سیاه گره خورد (آسمان بغض شکسته اش را به او هدیه داد . تا کمی ارامتر شود .) -باید بریم! فایده نداره! تو هربار میخوای اینطوری کنی؟! دستش را میگیرد.
دو روز مانده به پایان زندگیش تازه فهمیدکه هیچ زندگی نکرده است.تقویمش پر شده بود وتنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود.پریشان شد واشفته پیش خدا رفت تا روزهای بیشتری را از او بگیرد
.شکوه و گله کرد،خدا سکوت کرد.
اسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد.
کفر گفت و ترک عبادت کرد،خدا سکوت کرد.
دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد.خدا سکوتش را شکست و گفت"عزیز من یک روز دیگر هم از دست رفت.تمام روز را با شکایت کردن و فریاد زدن و جار و جنجال به راه انداختن از دس
درست حدس زدم همه بیرون بودن لبخند زدم با برگشتن دیدن شخص کپ کردم لبخندم جاشو به اشک داد خاطرات گذشتن از چشمام قلبم تیر میکشید دستم بی اختیار رفت روی قلبم + ندا - نفس ، هنوز باورم نمیشد جلو رفتم ولی بی اختیار اشک هام می اومد رسیدم به آلاچیق - نفس ؛ قلبم دوباره تیر کشید اهمیت ندادم دستام آوردم بالا روی صورتش گذاشتم + خوابم یا بیدار ؟ - بیداری رفیق ؛ + بی معرفت - بیشعور + الاغ - دیوونه + خر احمق ؛ - روانی محکم بغلش کردم و زیرلب گفتم اسمان به زمین بیاد زمی
نام دلنوشته دلنوشته:سرزمین خوشبختینویسنده: آیدا رستمی پورروبه رویم می ایستی،مرا با عشق صدای میزنی،و انگاه که مرا در اغوش میکشی،به سرزمین خوشبختی بدل میشوم.عطر گل ها…شیرینی لب هایت…پرواز پرنده ها…نفس های بیتابم…پاهای بیتوانم…چشم های پرشورم…دیگر مهم نیست آن زماناسمان هم برزمین بیاید راضیم.فقط تو بمان و اغوشتکه دنیایی ست برای مندانلود رمان
.نه ریختن برگ مرگ درخت است،نه خشکی شاخه.سرما دلنشین است اگر دل گرم باشد.پاییز بهار می شود اگر دل خوش باشی.اسمان ابری زیباست اگر بدانی کشاورزی شاد می گردد.با یک لقمه غذا هم می توان سیر شد اگر طعم قناعت را چشیده باشی.به هیچ سدی بر نخواهی خورد اگر پای ایمان به وسط بیایید.و بی روح نخواهی زیست اگر عاشق شوی. هر چیز راهی دارد و هر راه برای رسیدن به هدفیست.و در تمام طول  مسیر «خدا» همراه توست.پ.ن۱: صد هزاران گله ام هست، ولی حوصله ای نیست.
شهادت امام حسن عسکری (ع) تسلیت باد چهل حدیث از امام حسن عسگری علیه السلام امام حسن عسگری علیه السلام: 1. لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است. تحف العقول، ص448 2. جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ تمام پلیدیها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.
اسمان مه الود بود . هیچ چیزش مشخص نبود نه ابی بودنش نه ابرهایش شاید حال منم اینگونه بود چه شباهتی بین من و او وجود داشت؟انگشتان سردم را در جیب هایم فرو میبرم . صدای خنده مان می پیچد . بازهم میان حرفهایم سوتی داده بودم زمزمه کردم: ولی میدونی ادم بدی نبود فقط مناسب هم نبودیم  لبخند محوی زد: عشق چیزیه که به دوطرف بدجوری اسیب میزنه واسه همینه میگم دوست داشتن بهترهلبخند میزنم. نگاهم روی خطوط کتاب می چرخد . شاید فلسفه تمام اسیب
آسمان مجازی چه میباشد ؟ سقف کاذب چه میباشد : کلیه ما با سقف های کاذب و گونه های آن کم و بیش شناخت داریم و می‌دانیم که ( سقف کاذب سقف دومین است که تحت خیس از سقف دارای اهمیت تولید شده و به سقف نخستین و دیوارهای اطراف متصل شده و توشه آن بوسیله بنا مهم تحمل می شود ; بطور کلی مورد ها اکثر کاربرد سقف کاذب عبارتند از : عبور تاسیسات , آتیک کردن , موردها دکوراتیو , سبک کردن ساختمان در برجها , سوق‌دهی و پرهیز از اتلاف حرارت و رطوبت , نورپردازی مطلوب با
سخنان مهم هوشنگ امیر در مورد کلیر نشدن آسمان در شرایط جنگی و برخورد سهوی موشک پدافند سپاه به هواپیمای اکراینی و همچنین دشمنی یک جریان خاص با سپاه و اعت.پرنیا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
الان که دارم این نوشته رو می نویسم؛ زیر پتوی گرم و نرمم رفتم و دارم خودم رو از هجوم نور چراغ اتاقم در امان نگه می دارم. حالا نوروز، کمی کهنه تر به نظر می آید و آدم ها کمی از ایده آل های روز اول فاصله گرفتند. این که همه چیز برق بزند؛ تمیز؛ مرتب‌؛ برنامه های تنظیم؛ دل های پر امید؛ فکرهای نو؛ روزهای خیره شده به اسمان و پر زدن و رها شدن در طراوت صبحگاهی. حالا از آن همه، من مانده ام و یکی دو تا فکر گوشه و کنار ذهنم که احساس بی قراری روز اولشان، آن ها ر
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندانی گذاشت که بتوانند به بهترین شکل آرامش را تصویر کنند. نقاشان بسیاری آصار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب، رودهای آرام،کودکانی که در خاک می دویدند، رنگین کمان و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد. اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد.اولی تصویر دریاچه آرامی که کوه های عظیم، اسمان آبی را در خود منعکس کرده بودند. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفی
 پشت ابر نمان زیبای منآسمانِ شهر گرفته استکمی بیا پشت پنجرهو به ماه بیاموز ، مهتاب بودن را!بگو که پنجره های شهر دیرپاییست که رنگ مهتاب ندیده اندو شبچاره ای جز خواب برای تنهایان نداردبگو که مهتاب بودنبه نور نیست ، به روشنایی نیستبگو که ماه ، همسفره ی شب نیست!بگو که مرگِ پنجره هارا فقط مهتاب میفهمد.زیبای منعشق تلویحیست از روحِ تو!ازین روست که تمام عاشقان تو شاعر می شوند!اما من، شاعرِ جنگجوی توام!زیبای مناگر دستِ این شب سیاه چرده امانم بدهدا
 پیشاپیش تجسم خدا ،  سال روز تولد خداوند عیسی مسیح و همچنین سال جدید میلادی رو تبریک میگم .دعای میکنم همه ما در این روزها جدا از هر جشن و شادی به معنای این روز عزیز و مبارک به کمک روح القدوس بیشتر از پیش فکر کنیم ، در آن تعمیق کنیم ، دعا میکنم تجسم کلمه نه تنها در ۲۰۲۰ سال پیش در تاریخ بلکه به قوت خدا امروز به پری در دلهایمان آن را دیده ، لمس کرده و زندگی کنیم .عیسی ( عمانوئیل ) خدا با ما ، خدا در عیسی جسم گردید انسان شد میان ما امد تا ما را در ذات ا
من که غم را دگر از قافیه انداخته ام 
پس چرا این همه شعرم نگران است هنوز
رد من گمشده در خاک کدامین سفر است 
که در این قافله بی نام و نشان است هنوز
مثل یک کودک گمگشته پی مادر خویش 
کوچه در کوچه این شهر دوان است هنوز 
ای پر از جلوه مهتاب به من باز بگو 
ماه من پشت کدام ابر نهان است هنوز 
چه کسی روزنه ها را به دل سایه سپرد 
بخدا کوچه ما سردو خزان است هنوز
رضا مرادیانگاهی به اسمان نگاه کن
من که غم را دگر از قافیه انداخته ام 
پس چرا این همه شعرم نگران است هنوز
 
 
رد من گمشده در خاک کدامین سفر است 
که در این قافله بی نام و نشان است هنوز
 
 
مثل یک کودک گمگشته پی مادر خویش 
کوچه در کوچه این شهر دوان است هنوز 
 
 
ای پر از جلوه مهتاب به من باز بگو 
ماه من پشت کدام ابر نهان است هنوز 
 
 
چه کسی روزنه ها را به دل سایه سپرد 
بخدا کوچه ما سردو خزان است هنوز
رضا مرادیانگاهی به اسمان نگاه کن
استفاده از آسمان مجازی در طراحی دکوراسیون آشپزخانه
آشپزخونه قلب هر خونه ای هست که اگر نتپه میتونیم بگیم قلب جیب رستوران های دور خونه خوب میتپه :D ولی به دور از شوخی هر کسی دوست داره توی خونه خودش بهترین غذاها و بخوره و معمولا همه ما وقتی حوصلمون سر میره یه سری تا آشپزخونه میزنیم حتی اگر کاری نداشته باشیم. پس میتونیم بگیم طراحی در آشپزخانه یا به طور کلی طراحی دکوراسیون آشپزخانه مهمترین قسمت خونه هست که ما میتونیم با استفاده از آسمان مجازی او
استفاده از آسمان مجازی در طراحی دکوراسیون آشپزخانه
آشپزخونه قلب هر خونه ای هست که اگر نتپه میتونیم بگیم قلب جیب رستوران های دور خونه خوب میتپه :D ولی به دور از شوخی هر کسی دوست داره توی خونه خودش بهترین غذاها و بخوره و معمولا همه ما وقتی حوصلمون سر میره یه سری تا آشپزخونه میزنیم حتی اگر کاری نداشته باشیم. پس میتونیم بگیم طراحی در آشپزخانه یا به طور کلی طراحی دکوراسیون آشپزخانه مهمترین قسمت خونه هست که ما میتونیم با استفاده از آسمان مجازی او
به عظمت آسمان كه نگاه میكنم میترسم ازحقارت دردهایم میترسم ازمرداب اطرافم میهراسم آسمان راكه میبینم دردهایش رامی غرداشك هایش رامی ریزد حتی اگرسیلی شودوخراب كندمیبارد.تاارام گیردمیبارد. وقتی ارام شدصاف وآبی ست گویی همان اسمان نبوده گویی امروزبه دنیاامده!سالهاست درمرداب رنج هایی كه كشیده ام ارام ارام روبه نابودی بوده ام عادت كرده بودم به مرداب ترسناك !آهای غریبه آهای اشنا به تنهایی خوگرفته ام دیگردستم محتاج دست گیری نیست روی زانوی خودم
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن
بادهی خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای بوی شراب میزند خربزه در دهان مکن
باده  خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای 
(بوی شراب میزند ۲ خربزه در دهان مکن)۲
(کار دلم بجان رسید کارد به استخوان رسید)۲
ناله کنم ۲ دم مزن و بیان مکن ۲
دوش چه خورده ای دلا ۲ راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی گناه ۲ روی بر اسمان مکن ۳
دوش شراب ریختی گریختی بار دگر گرفتمت .
باردگر چنان مکن۲
باده خاص خورده ای
اوج زیبایی اسمان شب و سکوت وآرامش درخانه های سنتی با عطر خیس کاهگل و لذت واقعی طعم غذاهای سنتی که تهیه شده ازمواد تازه و ارگانیک و فراورده های محلی می باشد رابا هم نشینی در کنار مردم خونگرم رادکان تجربه کنید.
امکانات اقامتگاه :
رستوران سنتی زیبا با ظرفیت پذیرایی 80 نفرهمزمان ،موزه میراث روستایی رادکان ،محوطه وسیع باچشم انداز عالی روبه باغات و کوه های هزار مسجد ،سرویس بهداشتی ایرانی و فرنگی ،تنور پخت نان محلی ،اجاق برای تهیه دمنوش آتشی ،چاه
اوج زیبایی اسمان شب و سکوت وآرامش درخانه های سنتی با عطر خیس کاهگل و لذت واقعی طعم غذاهای سنتی که تهیه شده ازمواد تازه و ارگانیک و فراورده های محلی می باشد رابا هم نشینی در کنار مردم خونگرم رادکان تجربه کنید.
امکانات اقامتگاه :
رستوران سنتی زیبا با ظرفیت پذیرایی 80 نفرهمزمان ،موزه میراث روستایی رادکان ،محوطه وسیع باچشم انداز عالی روبه باغات و کوه های هزار مسجد ،سرویس بهداشتی ایرانی و فرنگی ،تنور پخت نان محلی ،اجاق برای تهیه دمنوش آتشی ،چاه

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

وبلاگ مشاغل خانگي چرخ نخ ريسي و... روستای پهرست سفلی باکسر Basetweb حاجی بابای نادری اخبار اقتصادی اصفهان | قیمت روز آهن آلات ، ارز