نتایج جستجو برای عبارت :

داستان کده دیدن مامان زینب با مامانم

امشب حسابی بی‌خواب شدم. هرکاری میکنم خوابم نمیبره. البته فکرمم مشوش و به هم ریخته ست. به گمونم مامانم امشب بخوابه چون یکم اعصابش خورده. هم سر ماجراهای خونه و هم از دست ف. مامان یکم حساسه ولی متاسفانه ف با این سن و سالش هنوز نمیتونه اینو تشخیص بده و بدونه چیو باید بگه و چی نباید بگه. این میشه که همیشه بینشون دلخوری ایجاد میشه. البته دقت میکنم میبینم مامان و ف خیلی جاها اخلاقش ن عین همه. مثلا مامان خیلی جاها مارو ضایع میکنه عین ف.
سلام مامان کجایی قربونت برم چقدر دلم برات تنگ شده الان ک نیستی تو بغل کی گریه کنم کی منو قدر تو می‌شناسه :(((چرا تنهام گذاشتی چرا مامان چرا مامان کاش میشد برگردی منو ول کردی رفتی چجوری دلت اومد آخه :((مامان بخدا خستم از همه چی خسته شدم از راضی کردن بقیه از اداره کردن ی زندگی از نگاه سنگین از همه چی مامان تورو خدا بیا منم باخودت ببر:(((
روی تخت بیمارستان بودم، مامانم کنارم بود با ذوق داشت دخترم رو نگاه می کرد، گفتم مامان می دونی شبیه کیه؟ - شبیه کی؟ - مادربزرگم - مادربزرگ؟ - آره بخدا، نگاه کن، شبیه مادربزرگ. یک بار دیگه زل زد به صورت دخترم. از بیمارستان که اومدیم خونه، مادربزرگ اومده بود ديدنی م، مامانم دخترم رو داد بغلش و گفت می گه شبیه مادربزرگم با همون حالت شوخ طبعی و شادش گفت نه، شکل خودته، خیلی خوشگله. بعد گفت بختش مثل من نباشه.
خیلی نگران مامانم . ملت رعایت نمیکنن . هیشکی ماسک نمیزنه.همه ب تخمشون کرفتن کرونارو. وضعیت عجیب شخمی شده. امروز رفتم واس مامان و خانم ب و خانم غ شیلد م. خداجونم اگه مامانم طوریش بشه من دق میکنم!???????????? ۲. امروز تپلی واسم ۷ تومن سهام . قرار شده اگه سود دهیش مطمعنه دستبند کادوی عید مامانو بم با پولش سهام بخرم. منتظرم ببینم چی میگه دوست تپلی
دیروز خیلی خوب بودم عصری از خواب پاشدم بابا رفته بود کنه روغن و تخم مرغ ه بود بعد میگه :کمرم مامان گفت :چی شده؟گفت :یه روغن م ۴۷ تومن چه خبره????????من غش کردم از خنده ????بعد مامانم به بابا گفت  برو یکم شیرینی بخر(اصلنم فک نکنین مامانم قند داره و یکسره شیرینی جات میخوره)بابا میگه بسه خجالت بکش پولای من عوض شکم بچه ها میره تو شکم تو روز به روز چاق میشی بچه هامم مث قحطی زده ها منظورش به منه که پوست و استخونم????مامان پوکر شد منم از خنده پوک
دیروز خیلی خوب بودم عصری از خواب پاشدم بابا رفته بود کنه روغن و تخم مرغ ه بود بعد میگه :کمرم مامان گفت :چی شده؟گفت :یه روغن م ۴۷ تومن چه خبره????????من غش کردم از خنده ????بعد مامانم به بابا گفت  برو یکم شیرینی بخر(اصلنم فک نکنین مامانم قند داره و یکسره شیرینی جات میخوره)بابا میگه بسه خجالت بکش پولای من عوض شکم بچه ها میره تو شکم تو روز به روز چاق میشی بچه هامم مث قحطی زده ها منظورش به منه که پوست و استخونم????مامان پوکر شد منم از خنده پوک
سلام خدا جونم. سلام دنیای قشنگم. خدای جانم حتی اگر توانم برسه که به اندازه ی بزرگی و مهربونیت شکرت کنم باز هم کمه. امروز باز هم معجزه ات رو نشونم دادی. به قول اون خانم توی فیلم هندی دیشب ، من امروز صدای رحمت خدا رو شنیدم. خدایااااا شکرت شکرت شکرت. جمعه ۲۵ بهمن صبح حوالی ساعت ۹:۱۵ موقع شستن دست و صورتم صدای وحشتناکی شنیدم. چند ثاتیه مات موندم. بعد فقط ذهنم رفت سمت مامانم، بلند فریاد زدم مامان مامان.
سلاااامممممممآقا ????????????????آقاااااا????????????????????????بگین امروز از مامانم چیا شنیدم ????????????مامان من  از موقعی که بازنشسته شده هر روز صبحا میره پارک ورزش میکنه . بعد کلی دوست ورزشی داره چون گروهشون ۴۰۰ نفره ????بعد . یه روز منو نیش تو پارک بودیم بعد مامانمو دوستش رو دیدیم و اینا بعد من به دوست مامانم گفتم خیلی خوشحال شدم از ديدنتونو خیلی دوست داشتم ببینمتونو . از اینجور حرفا ‌. خدایی نسبت به حالت عادی بیشتر باهاش گرم گرفتم . چون هم مامانم خیل
اون پیراشکی شورا بوداااااااا اونارو امروز مامانم اورد سر سفره داداشم بعد ناهارش یدونه برداشت داشت میخورد بعد مامانمم یکی برداشت یک سومش و خورد گذاشت برگشتم رو به داداشم گفتم باید جوره مامان خانومتم بکشی و اشاره کردم ب پیراشکیه مامان داداشمم به نگا کرد بش بد گف من همینم دیگه نمیتونم بخورم ی نگا ب پیراشکیه نصفه خودش کرد گذاشتش گوشه ظرفشو دیگه نخورد بیچاره راس میگف:/ منم ک خوردم تو طول تموم مدت قیافم مث اون موقع هایی بود ک خرمالو میخوری دهنت گ
سلام مامان.امشب دوشبه که اومدیم خونه جدید نمیدونی چقدر دلم گرفته اصن خوب نیستم مامان چقدر دلم میخواست الان پیشم بودی و بغلت میکردم کاش تنهام نمیزاشتی مامان من هنوز دلم میخواست نگرانم میشدی هنوز دلم میخواست هوامو داشتی هنوز دلم میخواست بغلم میکردی.مامان اصن اینجا حالم خوب نیست دلتنگی داره خفم می‌کنه دلم میخواد یه آسمون گریه کنم می‌دونم دوس نداری گریمو ببینی ولی مامان دست خودم نیست نمیتونم.کاش میومدم پیشت مامان کاش میشد بغلت میکردم:((یاد
بالاخره پایان نامه رو ساعت یه ربع به دوازده شب تحویل دادم به قدری خسته بودم و کتف و دستام درد میکرد که فهرستش یکم نامنظم شد نتونستم درستش کنم بی خیالش شدم همون جوری فرستادم این روزا مامان پیش مامان بزرگم مونده بود و یه پام آشپزخونه بود یه پام پای سیستم و تایپ حدود چهار پنج باری برا فایلم مشکل پیش اومد و به معنی واقعی هر بلایی که می‌شد سرش اومد و میتونم بگم تو بدترین زمان ممکن و بدترین شرایط ممکن بالاخره تمومش کردم حالا امشب که تحویل دادم ماما
دیشب یلدا بود.هرسال خونه مامان بزرگ(مامان مامانم)میرفتیم.امسال رفتیم خونه مادربزرگ(مامان بابا)خب میدونستم خونه مامان بزرگ دایی ها میان و بزن و برقص.دوست داشتم برم و دوباره همشون رو یکجا باهم ببینم.خیلی وقته نشده اما نرفتیمرفتیم خونه مادربزرگ.اونجا هم همه بودیم غیر آقاجون ک فوت شده.اونجا هم خوب بود.پیکسل رو ب فاطمه دادم و گفتم ک هدیه اس.خیلی خوشحال شده بود.بعدش شام ساده و فال حافظ گرفتیم و عمو میخوند.شعر احساسی رو مث شعر حماسی فردوسی میخوند
خستم مامان دلم گرفته از همه از همه چی کاش بودی مامان کاش بین این همه تاریکی تو نور امیدم میشدی کاش بودی تا حداقل باخودم میگفتم یکی هست که هوامو داره به فکرمه چقدر احساس بی کسی میکنم مامان خیلی دلم گرفته خیلی :(((((دلم میخواد بخوابم هیشکسی بیدارم نکنه :(((
و مامان بزرگ مرد دیروز می‌خواستیم با دوستای دانیال . اونو سوپرایزش کنیم . خودش نمیدونست . یهو اومد و گفت مامان بزرگا مرده . و من شوک و بهت زده تا آخر شب خودم و کنترل کردم . یهو همین که دانیال اومد نمی‌دونم چرا فقط بالا اوردم و آخر شبم کارم به بیمارستان کشید . امروزم فاتحه بود . چند روز دیگه هفته و بعدم چله و سال دیگه ام سالگرد . ولی ما مامان بزرگ ودیگه پیشمون نداریم انگار مامان بزرگ با مردنشم نتونست مارو باهم دیگه صلح و صفا بده
دانلود آهنگ مامان قشنگم بابای قشنگم عمو امید,دانلود آهنگ مامان قشنگم بابای قشنگم عمو امید کیفیت 320,کد آهنگ پیشواز ایرانسل مامان قشنگم بابای قشنگم عمو امید,متن آهنگ مامان قشنگم بابای قشنگم عمو امید,اکورد آهنگ مامان قشنگم بابای قشنگم عمو امید,کد آهنگ پیشواز همراه اول مامان قشنگم بابای قشنگم عمو امید,دانلود رایگان اهنگ مامان قشنگم بابای قشنگم عمو امید,کد آوای انتظار همراه اول مامان قشنگم بابای قشنگم عمو امید,دانلود آهنگ مامان قشنگم بابای ق
به پدر گفتم یه مردی وایستاده اون بیرون داره گریه می‌کنه.اومد نگاه کرد.رفت به مامانم گفت.مامانم اومد نگاه کرد.پدر گفت:یه مردی وایستاده و داره گریه می‌کنه.مامانم گفت:آره،یه مردی وایستاده و داره گریه می‌کنه.همسایه‌ها جمع شدند.و مردی رو ديدن که وایستاده و داره گریه می‌کنه.پلیس‌ها اومدن.اورژانس اومد.آتش‌نشانی اومد.چند‌تا کلاغ اومدن نشستن روی در خانه‌ی ما.مورچه‌ها جمع شدند.آب جوب برعکس جاری شدند.رودخونه‌ها برگشتند.دریا ایستاد و قطره قطره
سلام مامانی. خوبی؟مامان توروخدا از اون بالا بالاها برام دعا کن. مامان یه دونت آخرهفته کنکور داره، دعاکن بتونه از پسش بربیاد. مامان یه دونت چندشبه که خواب و خوراک نداره و دلتنگته. یه دونت چندروز که تمام وجودش پر از استرس شده مامان چرا دیگه به یه دونت سر نمیزنی؟ نمیگی یه دونت دلش میشه برات اندازه کله مورچه؟. الهی قربون قاب عکست برم که همیشه رو میزم برام لبخند میزنه. دل یه دونت کبابه.
این بچگانه ست که وقتی بلوط عکس تولدی که خانم شعله براش گرفته  رو برام فرستاد و نوشت "به این میگن تولد" من همش استیکر????براش می‌فرستادم و اون گفت حسود و من گفتم بای فور اور و بعد از گروه چهارنفره ی من و مامان و خانم شعله و بلوط که اسمشم "جوجه های مامان" بود لفت دادم؟؟  بچگونس؟ خب باشه! خب باااااشه. اصن من حسود و بچه ام! شما خوبین که هنوز هیچی نشده همدیگه رو به اسم صدا میکنین و تولد میگیرین و تو گروه قربون صدقه ی هم میرین آره اصن ‌‌شما خوبین????هیچ
و مامان بزرگ مرد   دیروز می‌خواستیم با دوستای دانیال . اونو سوپرایزش کنیم . خودش نمیدونست . یهو اومد و گفت مامان بزرگا مرده . و من شوک و بهت زده تا آخر شب خودم و کنترل کردم . یهو همین که دانیال اومد نمی‌دونم چرا فقط بالا اوردم و آخر شبم کارم به بیمارستان کشید . امروزم فاتحه بود . چند روز دیگه هفته و بعدم چله و سال دیگه ام سالگرد . ولی ما مامان بزرگ ودیگه پیشمون نداریم انگار مامان بزرگ با مردنشم نتونست مارو باهم دیگه صلح و صفا بده
خخخ «هانی» مامان نگاهی به اتاق من و پرهام میکند، پرهام عجولانه میگوید: -تخت قبلی من رو اوکی کردیم گفتیم شاید سخت باشه روی زمین بخوابید! مامان لبخندی میزند: -دستت درد نکنه. هانا کنارم ایستاده و زیر لب میگوید: -تخت پرهام رو میدم به مامان شاید این خوشمزه بودنش در مامان حلول کنه! سقلمه ای به او میزنم و بابا میگوید: -خب من و هانی هم تو اتاق نشیمن میخوابیم. بعد رو به من میپرسد: -مبلت که تخت خواب نمیشه؟ سری تکان میدهم: -نه متاسفانه.
مامان بزرگ : الان شوهرت میاد من : شوهرِ کی ؟ مامان بزرگ : شوهر تو من : پ من کی شوهر کردم ؟ اگه آدم خوبی سراغ داشتی بهم معرفی کن مامان بزرگ : میخنده. ~~~~~~ دیگه متوجه نمیشم زمان چجوری میگذره از وقتی بیدار میشم مشغولم و اگه جایی چشمم خورد به ساعت تازه میفهمم که چقدره سر پام و دارم کار میکنم بعد از دیشب که خواب نداشتیم ، امروز از صب که بابابزرگ و حسین رفتن تاالان با مامان بزرگ تنهام نمیدونم دقیقا دیگه کی بابابزرگُ میتونم ببینم ناراحتم ولی بجز صبر و دعا
وای که چقد هوا امروز خوبه هوای ابری و بارونی حس عجیبه میده به آدم. امروز طی ی حرکتی زد به سرم برم به زودی کلاس زبان ثبت نام کنم تا زبان داغونمو درستش کنم. ی بار فقط حرفشو الکی پیش مامانم زدم جدی بهش فکر نمیکردم. دارم به این فکر کنم تمام تلاشمو برام مهاجرت کنم حتی شده ده سال 20 سال بعد اتفاق بیوفته برام. هرچی جلوتر میرم مستقل تر میشم. امروز به مامان میگفتم چقد خوبه هیچوقت جلومو نگرفتید همیشه گفتید تصمیم با خودته.
شننبه ۲۴ آبان ، ۱۳۹۹، نی نی نازمون امیر محمد جونمون ساعت یازده و ده دقیقه به دنیا اومد خوش اومدی عزیزمون، مامان بابا خیلی دوست دارن نی نی کوچولو مامان دوس داشت شما ۹۹/۹/۹ به دنیا بیایید ولی نشد، اخه مامانی دلش طاقت نیاورد دوس داشت زودتر نونو خودشو بغل کنه . حس بدیه اینقدر از این دوس داشتن میترسم ، از الان تا صدو بیست سالگیت ، هر اتفاقی براات بیافته ، مامان زهرا میمیره. چشمامو که میبندم چهره معصومت میاد جلو چشمو نفسم بند میاد، از این همه دل
,    متن اهنگ اپیکور باند مامان ببخش,    دانلود اهنگ ببخش مامان پسرت معتاده,    دانلود اهنگ مامان ببخش پسرت معتاده از عرفان کالبد,    دانلود اهنگ مامان ببخشید پسرت معتاده,    اهنگ مامان ببخش پسرت معتاده معتاد چشایی که از چشمش افتاده,    اهنگ مامان ببخش پسرت معتاده معتاده چشایی ک از چشماش افتاده,    دانلود مامان ببخش پسرت معتادهمتن آهنگ قدیمی
 
یه روز خانم بزه یه سبد و اون رو به سقف خونه آویزون کرد، بزغاله هاشو صدا کرد.
بهشون گفت: اگر من خونه نبودمو، آقا گرگه اومد سریع بپرید تو سبد و  بندِ طناب رو بکشید.
همه بزغاله ها هم یاد گرفتند و به مامانشون قول دادند که وقتی آقا گرگه رسید، کاری که مامان بزی گفته بود رو سریع انجام بدن.
خلاصه گذشت و گذشت تا یه روز خانم بزه بچه هاشو صدا کرد و بهشون گفت بچه ها من باید برم ولی زود برمیگردم و براتون آش می پزند.
به دونه دونه بچه هاش یه کاری رو
 
یه روز خانم بزه یه سبد و اون رو به سقف خونه آویزون کرد، بزغاله هاشو صدا کرد.
بهشون گفت: اگر من خونه نبودمو، آقا گرگه اومد سریع بپرید تو سبد و  بندِ طناب رو بکشید.
همه بزغاله ها هم یاد گرفتند و به مامانشون قول دادند که وقتی آقا گرگه رسید، کاری که مامان بزی گفته بود رو سریع انجام بدن.
خلاصه گذشت و گذشت تا یه روز خانم بزه بچه هاشو صدا کرد و بهشون گفت بچه ها من باید برم ولی زود برمیگردم و براتون آش می پزند.
به دونه دونه بچه هاش یه کاری رو
 یه پسر عمه دارم یه روز که می خواسته بره سر کار به خانمش گفت ناهار الویه درست کنهبعد که میره دو ساعت بعد به خانمش اس ام اس میده o lovie yadet nareخانمشم در جواب میگه I love you too azizam :|
 
چند وقت پیش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که بزنه تو صورتم…!منم یهو رفتم تو فاز هندی گفتم:بزن بابا!بزن !بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه…!بزن که بفهمم هنوز بی صاحاب نشدم…!بزن بابا!و در نهایت ناباوری بابام زد تو گوشم :(
 
رفتم بدن سازی یه کم که چاق و چله شدم اولین واکنشی که
این چندوقته به اندازه موهای سرم کار سرم ریخته. از عوض کردن پوشک بچه تا شیر دادن و خواب کردن و آروغ گرفتنش تا شب بیداریاش. همه از صفر تا صد خودم. انگار خودم بچه دار شدم.هلمایی که اصلا تو بغل مامانش آروم نمیگیره فکر میکنه مامانش منم. بابایی که پیر شدنشو احساس میکنم. منی که از یه دختر ۱۹ ساله داره روز به روز عذابام بیشتر میشه.درد دنیا ریخته تو دلم. ولی جلوی بابا اینقدر خودمو محکم نشون میدم که نخواد احساس کنه تنها مونده، که نخواد غصه منو بخو
فرشته مامان محمد امین با خنده در مورد محمدامین گفت: محمدامین بهم گفت مامان من با یسنا مسابقه دو بازی کردم ولی من دلم میخواست مسابقه سه بازی کنم:))) تا چندین ثانیه صدای خنده‌های بلند در هوا معلق بود. این صحنه رو دیروز خودم شاهد بودم: یسنا: محمدامین فلان بازی رو برام (گوشی مامانش) بفرست و مامان محمدامین بازی مورد علاقه‌ی یسنا رو برای گوشی مامان یسنا فرستاد. چند دقیقه بعد دو تا بچه دعواشون شد محمدامین گفت: اصن بازیتو از گوشیم حذف میکنم (که توی گو
چندین وقته به دل گرفته ترین حالت ممکن دارم فقط میگذرونم و خب نسبت به هر اتفاقی خیلی حساسیت نشون میدم و بهم میریزم هیچ حس خوبی ندارم بیشتر سرکارای مامانم و خواهرمم آموزشای مجازی دردسرش فقط برا منه باید از فردا شرو کنم به درس فیزیوپاتولوژی و بارداری و زایمان این ترم خیلی مهمه کل امروز برا خواهر محترمه با ی اعصاب متشنج داشتم نقاشی می‌کشیدم ی یادی کردم از تولد سال ۹۶ خودم دیدم نظرات و پستشو بسی خاطره انگیز و خوب بود حس و حال اون موقع و الانم نظر
سلام هوا کیپ ابره از شنبه اول آذرماه قراره محدودیت های شدید اجرا بشه کرونا روزی ۴۰۰نفر رو می‌کشه یک سال شد که ویروس کرونا شناسایی شده و هر روز کلی آدم رو می‌کشه یک همگیری جهانی ناجور و هنوز هم هیچ راه درمانی نداره توی این هاگیر واگیر حال مامانم خوب نیست قندش بالاست فشار خونش پایین الان من تنها بچه توی خونه ام همه کارهای مامان و بابا با منه و رسما دهنم آسفالت شده مریض داری خیلی سخته مخصوصا وقتی نمیشه با خیال راحت مطب دکتر رفت و فلان درمانگاه
مامان بیا به خوابم دلم برات تنگ شده بیا آرومم کن بیا منو با خودت ببر، مگه همیشه بهم نمیگفتی گل همیشه بهار منی چرا گل تو تنها گذاشتی نگفتی دیگه کسی نیست که بهش برسه نگفتی خشک میشه اگه بهش آب ندی :((خیلی زود رفتی مامان خیلی تنهام خیلی نمیدونی وقتایی که تنهام چقدر دلم برات تنگ میشه:(نمیدونم چرا مادر محمد میاد به خوابم خواستم به محمد بگم ترسیدم ناراحت بشه آخه خیلی مادرشو دوست داشت مامان همون قد که من تورو دوست داشتم :(( می‌دونم محمدم یه روز تنهام می

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

آشپزی و غذا های مدرن وبلاگ درسی محمد مهدی کریمی دانلود رایگان ایران دَر مِهْ مرجع هک فروت کرفت همه چیز درباره ی طبیعت ایران وب سایت تخصصی خانم شیخی سیکو، سینمای آنلاین تو