نتایج جستجو برای عبارت :

داستان دوست بیغیرت مامانش

در حالِ شیطونی کردن با اوی فسقلی بودم و خونه رو روی سرمون گذاشته بودیم مامانش اومد که ما رو بزنه! اول سراغ اوی فسقلی رف و یکی شتلق بهش زد! البته نه خیلی محکم!! بعد گفت میرم خاتون رو بزنم! من جیغ ن ( برای خنده) به اتاق فرار کرده بودم!!! اوی فسقلی دوید و مامانش رو رد کرد و بین من و مامانش ایستاد تا مامانش دستش رو بالا برد، توی هوا دست ِ مامانش رو گرفت و گفت: نمی ذارم خاتون رو بزنی! حق نداری بزنی :)) - عین این فیلم هندیا!! حالا هیکل ِ مامانش، چهاربرابر ِ
به مامانش شکایت کرد مردی "که در دستِ زنم مرغی اسیرم در این مدّت مرا از بس چزانده دگر بیچاره ام کردست و پیرم نباشم پیشِ او هم سنگِ موشی اگرچه پیشِ خود شیری دلیرم همه شام و ناهارم زهرماراست دگر از زندگی کردست سیرم چنان گردیده این ظالم سوارم که در زیرش الاغی سربه زیرم" چو مامانش شنید این آه و زاری از او پرسید:"فرزندِ فقیرم، تو آیا دوست داری او بمیرد برایِ تو زنی دیگر بگیرم"؟ بگفتا:" نه که می ترسم به والله خودم از شادی مرگش بمیرم"!! صفحه 1
یه شب خونه خواهرم بودم.شنیدم روژان سه ساله به مامانش می گه:مامان من خونه ی عمه بودم یهو یاد خاله فاطمه افتادم و عاشقش شدم.:))بعد به مامانش گفت مامان داداش رو خیلی دوست دارم.داداشم مهربونه منو بوس کرد.ساعت سه شب هم تو تاریکی اومده بالای سر خواهرم می گه مامان قربونت برم خیلی عاشقتم:) الان دلم می خواد یه کتاب در مورد این موجود نازنین بنویسم.روژان خیلی خیلی پر احساسه.و مدام هم حسش رو بیان می کنه.خواهرم می گه هر شب که از سر کار برمی گردم بهم می گه ماما
داستان کودکانه در مورد بی نظمی که کودک شما یادبگیره نظم داشته باشه و اسباب بازی و وسایل در خانه رها نکنه.
 
یکی بود یکی نبود
یه پسر کوچولوی شیطونی بود به اسم نیما که همیشه  وقتی از مدرسه میومد لباساش و روی تخت مینداخت و میرفت جلوی تلویزیون فیلم میدید و با اسباب بازی هاش بازی میکرد.
 
مادر نیما همیشه بهش میگفت که لباساش و مرتب کنه و اسباب بازی هاشو از وسط خونه جمع کنه تا خراب نشن.
 
ولی نیما به حرف مامانش گوش نمیداد و همیشه همون جوری
یکی از رفقای قدیم برام پیام گذاشته بود. کمی پیش‌تر بهم خبر داده بود که با مامانش رانندگی می‌کرده و تصادف کردن و مامانش دچار کوفتگی شدید شدن اما حال خودش بهتر هست، و تنها مشکلش با کابوسِ زنده‌یِ لحظه‌یِ تصادف هست که هر آن جلوی چشمش میاد و از درد و رنجی که مادرش متحمل شده. برام پیام جدیدی گذاشه بود با خبر فوت یکی از دوستان مشترکمون. هاج و واج می‌مونم. دوستمون، محمد، همین چند سال پیش دکتراش رو از دانشگاه امیرکبیر گرفته بود و مدت‌ها توی دانشگا
یکی از رفقای قدیم برام پیام گذاشته بود. کمی پیش‌تر بهم خبر داده بود که با مامانش رانندگی می‌کرده و تصادف کردن و مامانش دچار کوفتگی شدید شدن اما حال خودش بهتر هست، و تنها مشکلش با کابوسِ زنده‌یِ لحظه‌یِ تصادف هست که هر آن جلوی چشمش میاد و از درد و رنجی که مادرش متحمل شده. برام پیام جدیدی گذاشه بود با خبر فوت یکی از دوستان مشترکمون. هاج و واج می‌مونم. دوستمون، محمد، همین چند سال پیش دکتراش رو از دانشگاه امیرکبیر گرفته بود و مدت‌ها توی دانشگا
ژانر : درام
مدت زمان : نامشخص
زبان : ترکی
کیفیت : 240p - 480p - 720p - 1080p
فرمت : MKV
شبکه : GEM TV
سال تولید : 2015
حجم : 100 - 600 مگابایت
محصول : ترکیه
ستارگان : Ipek Karapinar
کارگردان :
ایلول 16 ساله تو یه خونه کوچک با مامانش مسعوده،خواهرش بوشرا و پدرخوندش کمال زندگی میکنه کمال به ایلول میکنه،ماجرارو به مامانش تعریف میکنه،مامانش بعد کلی فکر کردن چاره ای پیدا میکنه،ایلول رو به بهزیستی میزارهتو خونه روبروی بهزیستی “جمره” زندگی میکنه دو سه متر اونورتر
  چهارده سالم بود که یه داستان عاشقانه ی بلند شروع شد. اوایل از
اینکه با پسری دوست شم بیزار بودم.اما نمیدونم این یقینا خواست سرنوشت
بود که من با محمد آشنا شم اون موقع محمد فقط هفده سالش بوداما یه پسر پخته ی خوبو با شخصیت از یه خانواده ی متدین.چند ماهی با هم دوست بودیم.یه دوستیه پاک پاکاون موقعا همه چی پاک تر از الان بود.هر روز بیشتر وابسته ی هم میشدیم.زنگ میزدچون هیچ کدوم موبایل نداشتیم.اوایل
اول دبیرستانم بودوقتی داشتم م
تا دیشب خونه ی مامان مسترلپ بودم. از چهارشنبه که رفتم تا دیشب اونجا بودم. خودم میدونم زیادی موندن خونه شون گار درستی نیست ولی چون نمیتونم خوابگاهو تحمل کنم به درست ک غلطش فکر نمی‌کنم. اما پریروز وقتی من و مامانش تو خونه تنها بودیم مامانش یهو یه چیزی بهم گفت که خیلی ناراحت شدم. دست گذاشت روی اون نقطه ی روحم که خیلی درد میکنه و با کوچکترین اشاره ای مثل یه تاول بزرگ میترکه. یه بار تو پستای قبلیم گفته بودم یه مشکلی دارم که حل نشدنیه یه مشکل توی جسم
سلاااامممممممآقا ????????????????آقاااااا????????????????????????بگین امروز از مامانم چیا شنیدم ????????????مامان من  از موقعی که بازنشسته شده هر روز صبحا میره پارک ورزش میکنه . بعد کلی دوست ورزشی داره چون گروهشون ۴۰۰ نفره ????بعد . یه روز منو نیش تو پارک بودیم بعد مامانمو دوستش رو دیدیم و اینا بعد من به دوست مامانم گفتم خیلی خوشحال شدم از دیدنتونو خیلی دوست داشتم ببینمتونو . از اینجور حرفا ‌. خدایی نسبت به حالت عادی بیشتر باهاش گرم گرفتم . چون هم مامانم خیل
داستان کوتاه در مورد راستگویی و صداقت برای کودکان فراهم شده است.
 
داستان پارمیدا و نیکیتا 
یه روز جمعه پارمیدا از خواب بیدار شد و دید که مامانش داره حاضر میشه، که به خونه مامان بزرگش بره.
 
پارمیدا می دونست خاله زری و دخترش نیکتا که هم سن پارمیدا بود، هم احتمالا اونجا هستن. به همین خاطر سریع حاضر شد تا با مامانش دوتایی به خونه مادر بزرگش برن.
 
خونه مادربزرگ خیلی بزرگ بود و یک حیاط باصفا داشت که بچه ها عاشق توپ بازی و دویدن اونجا ب
دیدین یوقتایی یه بچه ای پفک میخواد ؛ هرچقدر گریه بکنه هرچقدر  به مامانش التماس کنه مامان کوتاه نمیاد.مامان خوشحال نیس از اینکه بچش گریه میکنه فک نکنیم مامان واسش مهم نیست و بچشو دوست نداره ؛ دلش داره میسوزه واسش ولی چون بچش براش عزیزه از گریش میگذرهچرا؟!!!چون بد بچشو نمیخوادچون میدونه اون پفک واسش ضرر دارهچون داره آینده بچشو میبینه میدونه رو سلامتیش تاثیر دارهچون سلامتی بچش واسش مهمههمه ی مادرا همینجورنهیچ مادری بد نمیخواد واسه جگرگوشه
نام : Kirgın Cicekler ، غنچه های زخمی ژانر : درام کارگردان : Serkan Birinci بازیگران : SEDA GÜNGÖR , BURAK ASLAN , BİRAN DAMLA YILMAZ محصول : ترکیه زبان : دوبله فارسی کیفیت : خارق العاده HDTV,720p فرمت : MKV زمان : 45 دقیقه حجم : 150,400 MB لینک دانلود : مستقیم – Direct خلاصه داستان : ایلول 16 ساله تو یه خونه کوچک با مامانش مسعوده،خواهرش بوشرا و پدرخوندش کمال زندگی میکنه کمال به ایلول میکنه،ماجرارو به مامانش تعریف میکنه،مامانش بعد کلی فکر کردن چاره ای پیدا میکنه،ایلول
می گفت: «مدتی بود یه پسری، دنبال دخترم می افتاد؛ وقتی از مدرسه بیرون می اومد، دنبالش می افتاد و تا خونه، پا به پاش می اومد. توی مسیر هم که چندتا تیکه می پروند بهش. موضوع رو به مامانش گفته بود؛ مامانش هم گفته بود به بابات نگو؛ اون اعصاب نداره؛ بفهمه، با اون پسره دعوا می کنه و کار دستش می ده؛ بذار من خودم موضوع رو با داییت مطرح می کنم تا با اون پسره حرف بزنه و بهش بگه دیگه مزاحمت نشه و دنبالت نیفته. من بعداً فهمیدم وقتی داییش باهاش صحبت کرده، با پرر
می گفت: «مدتی بود یه پسری، دنبال دخترم می افتاد؛ وقتی از مدرسه بیرون می اومد، دنبالش می افتاد و تا خونه، پا به پاش می اومد. توی مسیر هم که چندتا تیکه می پروند بهش. موضوع رو به مامانش گفته بود؛ مامانش هم گفته بود به بابات نگو؛ اون اعصاب نداره؛ بفهمه، با اون پسره دعوا می کنه و کار دستش می ده؛ بذار من خودم موضوع رو با داییت مطرح می کنم تا با اون پسره حرف بزنه و بهش بگه دیگه مزاحمت نشه و دنبالت نیفته. من بعداً فهمیدم وقتی داییش باهاش صحبت کرده، با پرر
عنوان: بادیگارد / محافظ / Bodyguard عنوان کره ای: 보디가드 ژانر: اکشن / عاشقانه / درام کارگردان: Jeon Ki-Sang, Lee Han, Yeom Il-Ho, Kwon Min-Soo نویسنده: Lee Han شبکه پخش: KBS2 تعداد قسمت ها: ۲۲ تاریخ شروع پخش: ۵ ژوئیه ۲۰۰۳
گل پسری که تازه از باشگاه تار عنکبوت برمیگرده، تو مسیرش میبینه که یه کیف یه دخترو میه و اینم به غیرتش بر میخوره و همه جا رو دنبال ه میره تا بگیردش… وقتی ه رو گیر میاره، دیگه هیچ کدوم نا ندارن. این گل پسر توی رستوران مامانش کار میکنه، رستوران که
چند روز پیش یه بچه گربه‌ی تنها که مامانش مرده بود یا رهاش کرده بود رو پیدا کردیم‌. هوا خیلی سرد بود و به نظرم زنده موندنش واقعا غیرممکن بود. و بخاطر همین آوردیمش تو که ازش مراقبت کنیم. شیرین‌ترین، مهربون‌ترین و مظلوم‌ترین موجود جهانه. به قول پریزاد تا وارد شد مستقیم نشست تو قلبمون. واقعا گربه‌ها چطور می‌تونن انقدر دوست‌داشتنی باشن آخه؟ وقتی با اون چشمای ناز و قشنگش به آدم زل می‌زنه، فکر می‌کنم هیچ کاری نیست که نتونه انجام بده.
پست قبلی درمورد اتفاق دیروز ظهر بود . اما حالا یه مورد دیگه می‌خوام بگم که غم انگیز برام . تا همین الانشم اشکم بند نمیومد . مادر بچه گربه ای که تو حیاطمونه امروز مرد . مریض شده بود انگار . اون چند ثانیه که بچه منتظر بود و درسکوت متوجه بود که دارن جنازه مامانش میبرن از اون بدترین حالا نصیبم شد . سخت .سنگین . خواهر کوچیکه میگه ب تازگی بایه بچه گربه دوست شده بود خوبه حداقل دیگ تنها نیست . درسته غم مادرش داره ولی خب همینکه ی همبازی هست خیلی خوبه .
بازم شب شد و همه ی خاطره های مهندس جان با منهالهی قربونش برم فدای اون اخماش بشم خوب دیگه خسته شدم از انتظار و بی خبریاینکه حالم خوب نیست شکی در اون نیستتنها خدارو دارم ،از خدا می خوام حال آقاسامانم خوب خوب باشه الهههههی دلش شاد باشه و مثل همیشه کنار مامان عزیزش لذت ببره آخه مهندس جان عاشقانه مامانش رو دوست داره خدای بزرگ آقاسامانم رو برای مامانش ،برای من حفظ کن آمین خوب بذار بپرم توی بغل رویاهام: مهنددددددددس عزیززززم بیا بشین دیگهپس کی ب
تعداد بعدا نویسهام زیاد شده ، چرا همون روز نمینویسم؟!! چند روز پیش تولدم بودم. از اونجایی که به تعداد انگشت شماری امسال تبریک تولد گفتم، انتظار تبریک هم از کسی نداشتم بجز اونایی که بهشون اهمیت میدادم که اونا اهمیتی ندادند. دوست دوران کاردانی تبریک گفت ( مامانش خودش و خواهرش دی ماهی هستند و امروز تولدش بود برای همین فکر میکنم هیچوقت تولدمو فراموش نمیکنه! ) بانک ، همراه اول ، خواهری که خط همراهش به اسم من هست و برای همین هر سال یاداوری میشه و تبر
از صبح که شنیدم دوست عزیزم قراره شیمی درمانی بشه و قراره که موهای نازنینش رو از دست بده برای مدتی و دخترک شیرین زبون کوچولوش تو این مدت سختی حال بد مامانش رو تحمل کنه، هزینه های سنگینی که قراره شوهرش متحمل بشه و با حقوق کم اونها، سر درد گرفتم و حالم خوب نبود. وقتی فهمیدم گفته برای موهام میترسم، اینکه روحیش رو از دست داده باشه حالم رو بدتر میکرد، اما هنوزم نوری در این تاریکی دیده میشه. من با این چشمان ضعیفم با این ایمان نصفه و نیمه ام با این روح
دانلود سریال غنچه های زخمی
دانلود رایگان قسمت 315 سریال غنچه های زخمی
دانلود قسمت 315 سریال غنچه های زخمی
نام : Kirgın Cicekler ، غنچه های زخمی
منتشر کننده سریال : فیلموبین
ژانر : درام
کارگردان : Serkan Birinci
بازیگران : SEDA GÜNGÖR , BURAK ASLAN , BİRAN DAMLA YILMAZ
محصول : ترکیه
زبان : دوبله فارسی
کیفیت : خارق العاده HDTV,720p
فرمت : MKV
زمان : ۴۵ دقیقه
حجم : ۱۵۰تا ۴۰۰ MB
خلاصه داستان : ایلول ۱۶ ساله تو یه خونه کوچک با مامانش مسعوده،خواهرش بوشرا و پدرخوندش کمال زندگی میکنه کم
خدا ستار العیوب هست بدون شک اما گاهی هم برملا کننده عیوب اونهم بهیک دلیل که قطعا نفع بنده تو اون خدایا حکمتت را شکر خدایا رحمتت را شکر متینا دیگه واقعا داره بزرگ میشه هر روز یه کار جدید می کنه که نشون میده داره از پیرامون درس میگیره بازی فکری زیاد حال نمی کنه بیشتر تحرک داره جدیدا دوست داره سه تایی کتار هم باشیم که خیلی جالب شده گاهی داریم تلوزیون میبینیم من رو یه کاناپه درلز کشیدم مامان زهرا یه کاناپه دیگه میاد دست منو میگیره میبره کنار ماما
دانلودبرترین رمان تسخیر زندگی نوشته sevin
 
نام رمان:تسخیر زندگی نوشته sevin
نویسنده:……
موضوع:اجتماعی,جنایی,معمایی
طراح:نیوشا
تعداد صفحات:۱۵۴
خلاصه:
دانلود رمان تسخیر زندگی  یک دختر شاد و شیطون… یک روز یک فیلمی میبینه که توش دختره توسط یک روح خبیث تسخیر میشه… البته تقصیر خود دختره بوده…. بعد این دختر شیطون ما هم این فیلمه روش تاثیر میذاره… اما فراموش میکنه تا وقتی که با مامانش دعواش میشه و دوست داره از مامانش انتقام ب
دانلودبرترین رمان تسخیر زندگی نوشته sevin
 
نام رمان:تسخیر زندگی نوشته sevin
نویسنده:……
موضوع:اجتماعی,جنایی,معمایی
طراح:نیوشا
تعداد صفحات:۱۵۴
خلاصه:
دانلود رمان تسخیر زندگی  یک دختر شاد و شیطون… یک روز یک فیلمی میبینه که توش دختره توسط یک روح خبیث تسخیر میشه… البته تقصیر خود دختره بوده…. بعد این دختر شیطون ما هم این فیلمه روش تاثیر میذاره… اما فراموش میکنه تا وقتی که با مامانش دعواش میشه و دوست داره از مامانش انتقام ب
من از عهد آدم تو را دوست دارماز آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبحسرودیم نم نم : تو را دوست دارم
نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غم ندیدمبه اندازه ی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزدبگوییم با هم : تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد هم آواز با ما :تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم.
 
قیصر امین پوراشعار شاعران معاصر
دوست داشتن قانونِ خاصی نمیخواهد آنچنان پیچیده نیست که نتوانی برایِ دلت توضیح بدهی. همان که یک نفر می آید که دلت را مالامالِ دوست داشتن می کند. حرف هایش با همه فرق میکند و محبت هایش روحت را گرم می کند. و چشم هایش آشنا ترین واقعه یِ زندگیت می شود. همان که می توانی با او سال ها حرف بزنی و کلمه و جمله ها و داستان ها تمام نشوند. که دوست داشتنش دلت را زخمی نمی کند و روحت را دلگیر. یعنی انتخابت قشنگ ترین تصمیمِ روزگارت است.
اونایی که انگیزه ای واسه ازدواج ندارن ، یعنی تا حالا یه دختربچه ی پنج شیش ساله که موش موشی حرف میزنه و مامان و باباش اومدن براش کفش بخرن و اون کفشی که مامانش میخواد بخره عکس کارتون مینیون هارو داره و اونی که خودش پسندیده عکس کارتون هتل ترانسیلوانیا رو داره و این دختر بچم عاشقش این کارتونه ولی چون کفشه یکم کوچیکه و مامانش میگه نه و اونم چشماشو گرد میکنه و دستاشو میذاره رو سینش و با اون زبون موشیش میگه اگه اینو ن قهرمیکنما، رو از نزدیک ندی
نام : Kirgın Cicekler ، غنچه های زخمی ژانر : درام کارگردان : Serkan Birinci بازیگران : SEDA GÜNGÖR , BURAK ASLAN , BİRAN DAMLA YILMAZ محصول : ترکیه زبان : دوبله فارسی کیفیت : خارق العاده HDTV,720p فرمت : MKV زمان : 45 دقیقه حجم : 150,400 MB لینک دانلود : مستقیم – Direct خلاصه داستان : ایلول 16 ساله تو یه خونه کوچک با مامانش مسعوده،خواهرش بوشرا و پدرخوندش کمال زندگی میکنه کمال به ایلول میکنه،ماجرارو به مامانش تعریف میکنه،مامانش بعد کلی فکر کردن چاره ای پیدا میکنه،ایلول
داستان ها همیشه در حال گذر هستن داستان ها ممکنه جذاب باشن ممکنه ناراحت کننده اما داستان زندگی ما ادما متفاوت هست هر کس یک داستان جذابی برای گفتن داره هر کسی میتونه یک داستان جالب شنیدنی اما سوالی که مطرح میشه چرا برخی از داستان ها انقدر غم انگیز و تلخ هست چرا برخی داستان ها انقدر جذاب شنیدنی هست به نظرم یک جای کار یک اشتباهی رخ داده یک دوره ای از کار یک اتفاقی رخ داده که انقدر داستان ها غم انگیز میشن یا برخی دداستان ها جالب و جذاب میشن سرنوشت
داستان حسادت

 
روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات كرد.
این دو دوست بینوا كه تا آن زمان با گدایی امرار معاش می‌كردند، همچون دو روی یك سكه جدانشدنی به نظر می‌رسیدندپایگاه سلامت دانش آموزی لارستان
در یک دهکده ای دور افتاده دو تا دوست زندگی می کردند. یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود. این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند. آنقدر این دو دوست رابطه خوبی با هم داشتند که نصف اهالی دهکده فکر میکردند که ِاین دو نفر با هم برادرند. با این حال که هیچ شباهتی به هم نداشتند. اما این حرف اهالی نشان از اوج محبتی بود که بین این دو نفر وجود داشت. همیشه پیتر و جانسون راز دلشون رو به همدیگه میگفتند و .
#هم راز هم باشیمداستان کوتاه
نام : Kirgın Cicekler ، غنچه های زخمی ژانر : درام کارگردان : Serkan Birinci بازیگران : SEDA GÜNGÖR , BURAK ASLAN , BİRAN DAMLA YILMAZ محصول : ترکیه زبان : دوبله فارسی کیفیت : خارق العاده HDTV,720p فرمت : MKV زمان : 45 دقیقه حجم : 150,400 MB لینک دانلود : مستقیم – Direct خلاصه داستان : ایلول 16 ساله تو یه خونه کوچک با مامانش مسعوده،خواهرش بوشرا و پدرخوندش کمال زندگی میکنه کمال به ایلول میکنه،ماجرارو به مامانش تعریف میکنه،مامانش بعد کلی فکر کردن چاره ای پیدا میکنه،ایلول
دانلود سریال ترکی غنچه های زخمی با دوبله فارسی
دانلود سریال غنچه های زخمی با لینک مستقیم از سایت تصویرفا
تا قسمت ۴۰۸  ( پایان سریال ) با دوبله فارسی اضافه شد
نام : Kirgın Cicekler ، غنچه های زخمی ژانر : درام کارگردان : Serkan Birinci بازیگران : SEDA GÜNGÖR , BURAK ASLAN , BİRAN DAMLA YILMAZ محصول : ترکیه زبان : دوبله فارسی کیفیت : خارق العاده HDTV,720p فرمت : MKV زمان : ۴۵ دقیقه حجم : ۱۵۰,۴۰۰ MB لینک دانلود : مستقیم – Direct خلاصه داستان : ایلول ۱۶ ساله تو یه خونه کوچک با مامانش مسع
کنون که فتنه فرا رفت و فرصتست ای دوستبیا که نوبت انس است و الفتست ای دوستدلم به حال گل و سرو و لاله می سوزدز بسکه باغ طبیعت پرآفتست ای دوستمگر تاسفی از رفتگان نخواهی داشتبیا که صحبت یاران غنیمتست ای دوستعزیز دار محبت که خارزار جهانگرش گلی است همانا محبتست ای دوستبه کام دشمن دون دست دوستان بستنبه دوستی که نه شرط مروتست ای دوستفلک همیشه به کام یکی نمیگرددکه آسیای طبیعت به نوبتست ای دوستبیا که پرده پاییز خاطرات انگیزگشوده اند و عجب لوح عبرتست
 دانلود سریال ترکی غنچه های زخمی – Ghonchehaye Zakhmi
دانلود سریال ترکی غنچه های زخمی – Ghonchehaye Zakhmi
| لینک مستقیم و کاملا رایگان |
دوبله و فارسی قسمت 223 اضافه شد
| لینک مستقیم + دوبله و فارسی + از دست ندید |
 
دانلود سریال غنچه های زخمی
| مشخصات سریال :
عنوان ها : غنچه های زخمی – Ghonchehaye Zakhmi
ژانر : درام
سال انتشار : 2016
شبکه پخش کننده : GEM TV
کارگردان: Serkan Birinci
لینک دانلود : مستقیم – Direct
بازیگران : SEDA GÜNGÖR , BURAK ASLAN , BİRAN D
شک از آن واژه‌هایی است که ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن کرده‌اند. یکی از مباحثی که با عشق مطرح می‌شود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یکی می‌دانند، ولی به نظر می‌رسد که عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا که ما خیلی‌ها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلی‌ها هم هستند که نسبت به آنها کشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل می‌توانیم بگوییم بین دوست د
شک از آن واژه‌هایی است که ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن کرده‌اند. یکی از مباحثی که با عشق مطرح می‌شود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یکی می‌دانند، ولی به نظر می‌رسد که عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا که ما خیلی‌ها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلی‌ها هم هستند که نسبت به آنها کشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل می‌توانیم بگوییم بین دوست د
عکس شبنم قلی خانی و مادرش
عکس شبنم قلی خانی و مادرش
شبنم قلی خانی بازیگر خوب و بی حاشیه سینما و تلویزیون ضمن تبریک تولد مادرش ، عکسی دونفره از خود و مادرش منتشر کرد ، برای مشاهده این تصویر در ادامه با سایت سرگرمی پارسی سرا همراه باشید.
شبنم قلی خانی در کنار مادرش
شبنم قلی خانی با انتشار تصویر بالا نوشت : مامان خوبم! مهم نیست کجا بروم، چه کاری انجام دهم و چقدر با تو فاصله داشته باشم بخش بزرگی از قلب من همیشه جایی هست که تو هستی و آن جا بی شک بهشت
شک از آن واژه‌هایی است که ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن کرده‌اند. یکی از مباحثی که با عشق مطرح می‌شود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یکی می‌دانند، ولی به نظر می‌رسد که عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا که ما خیلی‌ها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلی‌ها هم هستند که نسبت به آنها کشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل می‌توانیم بگوییم بین دوست د
یه کار تکراری رو توی این دو روز حدود 770 بار انجامش دادم فوق العاده رو مخی هستش ولی نیازه و اگر به اون نتیجه مطلوب بمد نظرم برسه با تکرارش هیچ مشکلی نخواهم داشت دلم موتور میخواد . ریز ریز به حامد گفتم با مخالفت های شدید خانواده ها رو به رو هستیم جوری که اون روز مامانش یهویی گفت حامد جانه من موتور نخر ، پسر دوستم از پشت زدن بهش افتاد زمین 2 ماه تو کما بود آخرم مرد میخرمش :)
چون طفل که از خوردن داروست پریشان با دوست پریشانم و بی دوست پریشان ابرو به هم آورده و گیسو زده بر هم چون ابر که بر گنبد مینوست پریشان مجموعه ی ناچیز من آشفته ی او باد آن کس که وجودم همه از اوست پریشان دست و دل من بر سر این سلسله لرزید در جنگل گیسوی تو آهوست پریشان آرامش دریای مرا ریخته بر هم ماهی که پری خوست.پری روست.پری شان با حوصله ی تنگ و دل سنگ چه سازم؟ با دوست پریشانم و بی دوست پریشان
یه حالت عجیبی داره عشق خیلی شیرین خیلی جذاب و مسحور کننده س در عین حال ویرانگر و طغیان گر که در لحظه به آتیش پیکشه همه چیزو شاید خیلی خوشبینانه باشه شاید از روی عدم تجربه باشه ولی به نظرم جنبه ی مثبتش بیشتره شیرینیش . اووووووف چقد عالیه لنتی.مثلا عاشقونه های ارسلان و فخری تو بانوی عمارت خیلی جذابه.مخصوصا این قسمتش.خدایا چیه دقیقا این عشق؟!امروز عصر رفتم پیش بچه ها علی گفت میخام برم مامانم میخاد بیاد دنبالم . گفت فردا شاید بیاد. امی
احتمالا شما هم دوست دارید در داستانتان، خواننده را تا حد مرگ بترسانید و کلا ترس را به داستان بیاورید. ولی خب ترسناک نویسی از سخت ترین نوع داستان نویسی است. البته داستان هیجانی با ترسناک متفاوت است. ولی برای نوشتن یک داستان ترسناک چه چیز هایی لازم است؟داستانستان
تو را دوست می‌دارم تو را به جای همه نی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای خاطر نخستین گل برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم تو را به جای همه نی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم. جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟ من خود، خویشتن را بس اندک می‌بینم.
سوّمین کتاب ! اواخر سال 85، و اوایل 86 بود؛ یکی از چند سال درخشان! اوّلین بار، جرقّۀ نوشتن یک کتاب داستان -البتّه از نوع متفاوتش- به ذهنم خورد؛ در معیّت یک دوست و استاد عزیز، که "اکسیژن" روحم بود؛ و آموخته‌هایی از "حضرت استادم" . سال 83 و 86 برای گروهی از دانش‌آموزان و دانشجویان، دوره‌های داستان‌نویسی برگزار کرده بودم. که داستان‌هاشون در مجلّات مختلف چاپ میشد و برام میفرستادند. سال 87 تحقیقی روی ژانرِ جدید داستان‌نویسی انجام دادم؛ و موضوعات مت
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست. پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیس
نویسنده:نوشین دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت: ۲۰:۵۸ دوست دارم روزهایی شروع بشن که چشمم و که باز میکنم به جای دیوار اتاقم صورت کسی رو که عاشقشم ، اولین چیزی باشه که میبینم. دوست دارم مثل قدیم دغدغه زندگیم این باشه که چی بپوشم و چجوری آرایش کنم چی بپزم که کسی که عاشقشم دوست داشته باشه. زندگیه ماشینی روح آدمو داغون میکنه پاسخ: سلام امیدوارم به کسی که عاشقش هستی برسی . رسیدن به او، تلاش وهنرمندی می خواد.ادبیات ماپرازحکایاتی است که داستان پرفرازون
"ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ" ﻋﻀﻮﯼ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﻮﺭﺍً ﺑﻪ ﻓﮑﺮ "ﻗﻠﺐ" ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﮐﻪ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ " ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩﻡ ﺍﺳﺖ. ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮﻕ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ. ﺣﺎﻻ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ " ﺁﺩﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ! ﻏﺬﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻮﯾﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ نمی رود، ﺷﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﯽ. ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ می کنی ﺗ
پناه بر خدا پناه بر خدا هفت قرآن به میان من چرا انقدر خواب اینو زنشو می بینم؟!!!! بخدا دارم بالا میارم دیگه فرقی نمی کنه صبح بخوابم شب ظهر عصر هروقت بگی یک یا دو وعده خواب این دو تا رو می بینم. خواب می دیدم زنش یکی از فالوئرامه و آمارمو همه جوووووره داره. از اون طرف هم دو تا بچه داشتن یه پسر بزرگ که توی خوابم انگاری پسر خانومه بود و یه دختر بچه کوچولو که بچه هردوشون بود :/ بعد دختر بچه هه هی می اومد تو بغل من به بازی کردن منم هی تحویل مامانش می دادم م

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

ایران تقویم |تقویم 98 لایه باز قالیشویی غرب تهران خواسته هواداران میسون فیل دانلود دانلود رایگان فیلم و سریال / HaniDL لینو فروش بیشتر