نتایج جستجو برای عبارت :

بنشین رفیقوم تا غم دل بگویم

متن آهنگ چه بگویم سالار عقیلی
چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکیو دوتاست به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکیو دوتاست به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشين یا این آتش را بنشان آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشين یا این آتش را بنشان آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا
دانلود آهنگ جد
,    دانلود آهنگ بشین کنارم از مهستی,    دانلود اهنگ قدیمی مهستی بنشين کنار من,    دانلود آهنگ بنشين کنار من از مهستی ویکی صدا,    دانلود اهنگ بشین کنار من مهستی,    متن آهنگ بنشين کنار من مهستی,    دانلود اهنگ مهستی بنشين کنار من بنشين که داغونم,    دانلود اهنگ بنشين کنارم مهستی,    مهستی بنشين کنارم,    دانلود آهنگ قدیمی عزیز بشین به کنارم,    04-music
 
دانلود آهنگ جدید سالار عقیلی چه بگویم
Download New Music Salar Aghili Che Begooyam
ترانه : محمدمهدی سیار | تنظیم سازهای آتیک : فرید سعادتمند تنظیم سازهای الکترونیک : میلاد بیضا | میکس : نوید صالح زاده | مسترینک : امید اصغری
آهنگ جدید سالار عقیلی بنام چه بگویم نگفته هم پیداست غمه این دل

 
متن آهنگ جدید سالار عقیلی چه بگویم
چه بگویم نگفته هم پیداست غمه این دل مگر یکی و دوتاست به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست
آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای
عزیز بنشين به کنارم
ز عشقت بی قرارم
جون تو طاقت ندارم
حالا مرو از کنارم
به خدا دوست می دارم
سر کوه بلند تا کی نشینم
عزیز بنشين به کنارم
کنار سرزمین گل.خانه دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
میگفت یکبار بنشين و فکرکن، وقتی قشنگ ذهنت را میگشتی، این طرف و آنطرفش را نگاه میکردی. جاهای مختلفش را میدیدی، وقتی از تاریک ترین تا روشن ترین نقطه های فکرت را پیدا کردی. بنشين و برای خودت سیصد شماره بگذار. از یک تا سیصد را بنویس و برای هر کدام یک خط جای خالی بگذار، حالا از شماره یک شروع کن و تک تک چیزهایی که در زندگیت میخواهی، از سیاه ترین تا سفید ترین بخش هایت را بنویس. اول فکر میکنی سیصد تا زیادیست، احتمالا روی ده یا بیست می ایستی، بیشتر مردم
از برای تو هست که اشک میریزم و از نو پارو میزنمتا آمدم تکه آینه هارا بچسبانم و خودم را بیابم سنگ شدند بی مهابا و پرفریبتو چرا؟تو چرا چنین شدی؟که از میان تن ها نمیشناسمتچشمانت را باز کنببین چگونه میرومبه تماشایم بنشينبه جرم تمام دوست داشتنت،انگاه که سرازیر شدی.به تماشایم بنشينهمچون سنگی گرانبهابگذار ثانیه ای دنیا وارونه شود .نترس پرواز خواهم کردکلاغ خواهم شد در سیاهیمرداب  فروخواهدم برد.بی سرزمینمدر آغوش هیچمتکه ای از ابرمکه فرو ریختم
مثلا جمعه باشد و روى همان تخت معروف كنار حوضمان برایت " یك عاشقانه ى آرام " بخوانم.مثلا برسیم به جمله ى :" عاشق عبوس نیست.! "بگویم:میبینى آقا؟نادر ابراهیمى هم مثل من میگوید:یك عاشق عبوس نیست!حالا تو هى اخم هایت را در هم كن و دل ما را آشوب.اخم هایت درهم برود و بگویى:یعنى هركه اخم هایش گاهى درهم برود عاشق نیست!؟بخندم و بگویم:" كار هر خنده ى زیبا نیست، دل بردنِ ما.نازِ شصتت كه به یك اخم دل از ما بردى! "
مثلا جمعه باشد و روى همان تخت معروف كنار حوضمان برایت " یك عاشقانه ى آرام " بخوانم.مثلا برسیم به جمله ى :" عاشق عبوس نیست.! "بگویم:میبینى آقا؟نادر ابراهیمى هم مثل من میگوید:یك عاشق عبوس نیست!حالا تو هى اخم هایت را در هم كن و دل ما را آشوب.اخم هایت درهم برود و بگویى:یعنى هركه اخم هایش گاهى درهم برود عاشق نیست!؟بخندم و بگویم:" كار هر خنده ى زیبا نیست، دل بردنِ ما.نازِ شصتت كه به یك اخم دل از ما بردى! "
تو میروی و دیده ی من مانده بر آهتای ماهِ سفر کرده خدا پشت و پناهتای روشنیِ دیده سفر کردی و دارماز اشکِ روان آینه ای بر سرِ راهتآن شبنم افتاده به خاکم که ندارمبال و پرِ پرواز به خورشید نگاهتآیینه ی بختت ، سیهِ من شد و دیدمآینده ی خود در نگهِ چشمِ سیاهتچشمِ سیاهتتو را جویم ، تو را خواهممن از تو دوری ، نتوانمتو را جویم ، تو را خوانمبیا بنشين بر دامانمآن شبنم افتاده به خاکم که ندارمبال و پرِ پرواز به خورشید نگاهتتو را جویم ، تو را خواهممن از تو دور
شیشه پنجره را باران شستاز دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟چه بگویم با تو ؟دلم از سنگ که نیستگریه در خلوت دل ننگ که نیستچه بگویم با تو ؟که سحرگه دل منباز از دست تو ای رفته ز دستسخت در سینه به تنگ آمده بود -----------------------پ ن:می روم…به کجا…؟نمی‌دانم…حس بدی ست…بی مقصدی…!کاش نه باران بند می آمد…نه خیابان به انتها می رسید
ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم باید چـــه بگویم به پرستار جوانم؟ باید چه بگویم؟ تو بگو، ها؟ چه بگویم وقتی کـــه ندارد خبــــر از درد نهانم؟ تب کرده ام امــا نه به تعبیر طبیبان آن تب که گل انداخته بر گونه جانم بیمـــــاری من عامل بیگانـــه ندارد عشق تو به هم ریخته اعصاب و روانم آخر چه کند با دل من علم پزشکی وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم؟ لب بسته ام از هرچه سوال ست و جواب ست می ترسم اگـــر بـــــاز شود قفــل دهانـــم- این گرگ پرستار به تلب
در روزگاران پیش عاشقی بود كه به وفاداری در عشق مشهور بود. مدتها در آرزوی رسیدن به یار گذرانده بود تا اینكه روزی معشوق به او گفت: امشب برایت لوبیا پخته‌ام. آهسته بیا و در فلان اتاق منتطرم بنشين تا بیایم. عاشق خدا را سپاس گفت و به شكر این خبر خوش به فقیران نان و غذا داد.
 
مجله اینترنتی پرستو
چه خوش حالیست "روی دوست دیدن" پس از چندی به یکدیگر رسیدن/ بکام دل زمانی آرمیدن، بهم گفتن سخن، وزهم شنیدن/ ** ???????????????????????????????????????? گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم، چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی/ ????✨????✨????✨????✨ * اللهم عجل لولیک الفرج* آمین یا رب العالمین
حرف‌هایی هست
 
که باید به تو بگویم
 
مثلا بگویم بودنت حواسم را پرت میکند
 
و نبودنت خیالم را
 
بگویم هرچه کمتر و کمتر باشی
 
بیشتر و بیشتر میخواهمت
 
باید بگویم باشی دوستت دارم
 
نباشی هم دوستت دارم
 
باید بگویم
باید بدانی
 
من اما هنوز صبورم
 
به نداشتنت
 
به تنها دوست داشتنت.!
 یسنا بانو
اهنگ درد گنگ,دانلود آهنگ درد گنگ محمد اصفهانی با کیفیت 320,نمیدانم چه میخواهم بگویم شجریان,متن آهنگ درد گنگ محمد اصفهانی,نمیدانم چه میخواهم بگویم زبانم در دهان باز بستست,چه بگویم که دل,نمیدانم چه میخواهم خدایا,نمیدانم چه در پیمانه کردی,نمیدانم پس از مرگمتکست نایس TextNice.iR
نشانه کمال روزی صلاح الدین ایوبی فرمانده مسلمانان در جنگ های صلیبی به خاطر كمبود بودجه نظامی نزد شخص ثروتمندی رفت تا شاید بتواند پولی برای ادامه جنگ هایش بگیرد. آن تاجر مبلغ مورد نیاز فرمانده مسلمانان را به او پرداخت كرد! صلاح الدین موقعی كه خواست از خانه بیرون برود رو به آن مرد نمود و پرسید: به نظر شما بین سه دین یهود و مسیح و اسلام كه با هم در جنگ هستند حق با كدامیك است؟؟؟ آن تاجر بزرگ گفت: بنشين تا یك داستان برایت بگویم بعد خودت نتیجه گیری ك
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویمچه بگویم که غم از دل برود چو ن تو بیاییای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانهما کجاییم در این بحر تفکر تو کجاییشمع را باید از این خانه به در بردن و کشتنتا به همسایه نگوید که تو در خانه ماییعشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامتهمه سختست تحمل نکنم بار جدایی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویمچه بگویم که غم از دل برود چو ن تو بیاییای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانهما کجاییم در این بحر تفکر تو کجاییشمع را باید از این خانه به در بردن و کشتنتا به همسایه نگوید که تو در خانه ماییعشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامتهمه سختست تحمل نکنم بار جدایی
روی ماهت دیدم و عیدم ز ره آمد کنون کی شود باری دگر از خانه‌ات آیی برون؟ حال چشمم را اگر پرسی بگویم کز غمت خانه اشک است و گاهی جوی خون گر ز احوال دلم پرسی بگویم خوب نیست خنده بر لب دارم و صد غصه دارم اندرون آه کز عشق تو این دیوانگی سهم من است مبتلا گشتم به هجرانت که سهمم شد جنون هی قدم سمت تو بردم دور تر شد راه من صد فغان زین غصه و صد آه زین بخت نگون دوستت دارم نگاهم گفت و چشمانت ندید یا تو قدری بی وفایی یا من ندانم چند و چون
ناز من، عشق من، از چشم ترم زود مرو / سر و جانم به فدایت ز برم زود مرو / نکنم شکوه که دیر آمده‌ای بر سر من / لااقل دیر چو آیی به‌سرم زود مرو / چشم پر حسرت من سیر ندیده‌ست ترا / بنشين یک دم و از چشم ترم زود مرو
مجله رویا؛ مجله فرهنگی و سرگرمی
بیان حرف گاهی آنقدر سخت است ک سنگ میشودو در انتهایی ترین قسمت گلو مینشید درد میشود و امان از وقتی ک اشک نباشد. نتوانستم حرف هایم را تمام و کمال بگویم نتوانستم مثل همیشه بگویم با دلت راه بیا ک این دل معجزه ها ک نمیکند اما ن عزیزه جان دل دیگر خیلی وقت است معجزه نمیکند ن فقط برای من و تو، بلکم برای همه کوک دل خیلی وقت است از ساز افتاده وما از سمفونی دیاری غریب میرقصبم. این راه بدون تو دشوار نیست؟!تو باشی و من باشم هیچ نباشیم؟! چ انتظار ها ک از من
دانلود اهنگ سالار عقیلی به نام چه بگویم--------------------------------------------------------------------


شعر : محمد مهدی سیار | ملودی : فرید سعادتمند | تنظیم قطعه : فرید سعادتمند ، میلاد بیضا | میکس : نوید صالح زاده | مستر : امید اصغری
دانلود آهنگ یا برگرد یا دل را برگردان--------------------------------

دانلود در ادامه مطلبدانلود کده
کد آهنگ پیشواز همراه اول تابهار دلنشین علیرضا قربانی,دانلود آهنگ تابهار دلنشین علیرضا قربانی کیفیت 320,دانلود آهنگ جدید تابهار دلنشین علیرضا قربانی,دانلود ترانه تابهار دلنشین علیرضا قربانی,کد آهنگ پیشواز تابهار دلنشین علیرضا قربانی, تابهار دلنشین علیرضا قربانی,تکست موزیک تابهار دلنشین علیرضا قربانی,کد موزیک تابهار دلنشین علیرضا قربانی,سایت موزیک,دانلود موزیک ویدیو تابهار دلنشین علیرضا قربانی,متن آهنگ تابهار دلنشین علیرضا قربانی,دانل
چطور به خواستگارم بگم باكره نیستم
باكره نیستم !!!
آیا به خواستگار بگویم كه باكره نیستم ؟ برای ازدواج باید چكار كنم ؟ اینكه باكره نیستم مشكلی برای زندگی مشترك ایجاد می كند ؟ از چه كسانی می توانم كمك بگیرم ؟ آیا خواستگار حق دارد از باكره بودن یا نبودن دختر با خبر شود ؟
به نامزدم بگویم كه باكره نیستم ؟ آیا خواستگار حق دارد از باكره بودن یا نبودن دختر با خبر شود ؟چگونه یک زندگی شادی را آغاز كنیم
چطور به خواستگارم بگم باكره نیستم
باكره نیستم !!!
آیا به خواستگار بگویم كه باكره نیستم ؟ برای ازدواج باید چكار كنم ؟ اینكه باكره نیستم مشكلی برای زندگی مشترك ایجاد می كند ؟ از چه كسانی می توانم كمك بگیرم ؟ آیا خواستگار حق دارد از باكره بودن یا نبودن دختر با خبر شود ؟
به نامزدم بگویم كه باكره نیستم ؟ آیا خواستگار حق دارد از باكره بودن یا نبودن دختر با خبر شود ؟چگونه یک زندگی شادی را آغاز كنیم
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شدم روانه .
گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه
آرام آرام آتش به دلم زدی بنشين که خوش آمدی رویای من
این تو این جان من شوق چشمان من عاشق حامی کشی زیبای من
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شدم روانه
گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه
مثل تو دنیا ندیده فصل عشق ما رسیده 
رونمایی کردی و یک شهر دستش را بریده
کفرم و دینم تو هستی هر چی میبینم تو هستی
بیستون ها می کنم من چون که شیرینم تا هستی
در پی چشمت شه
قومی متفکرند اندر ره دینقومی به گمان فتاده در راه یقینمیترسم از آن که بانگ آید روزیکای بیخبران راه نه آنست و نه این ==========برخیز و مخور غم جهان گذرانبنشين و دمی به شادمانی گذراندر طبع جهان اگر وفایی بودینوبت بتو خود نیامدی از دگران
گفتم : ای زیبای من رحم کن بر دلم
گفت : دل ی, دل‌فریبی , اطمینان چه سود ؟
 
گفتمش : بنشين , بگویم رازدل
گفت :" طعم غربت را نمی‌دانی, تو تنها نیستی !
 
شاپرک بر ناز گل خوابیده است
طعم تیغ خار صحرا را نمی‌داند هنوز
در میان آشوب دل‌های بی‌قرار
بی‌تحرک بودن, قصه ای بی‌باور است !
 
تو دلم دیدی و من درد غربت دیده ام
تا که غربت را نفهمی  بی‌گمان از دلم چیزی ندانی مهربان !" فاخته درد غربت را نداند
( درد غربت . درد من نیست ! )
ه
چون شوَم خاک ِ رهش دامن بیفشاند ز من، ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من، روی رنگین را به هر کس می‌نماید همچو گل، ور بگویم بازپوشان بازپوشاند ز من، چشم .زوفا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
پیش بیا ، پیش بیا ، پیشتر
تا که بگویم غم دل بیشتر
دوست ترت دارم از هر چه دوست
ای تو به من از خود من خویشتر
دوست تر از آنکه بگویم چقدر
بیشتر از ب.حوریا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
نقد شعر فرناز_جعفرزادگان ، در مجله وزین شهرگان کانادا به قلم، دکتر داوود رضا کاظمی https://shahrgon.com/barresi/%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%d8%b3%d8%b1%d9%88%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%86%d8%a7%d8%b2-%d8%ac%d8%b9%d9%81%d8%b1%d8%b2%d8%a7%d8%af/ *«عاشقانه با پرنده ی آب های دور» خوانش کوتاه سروده ای از فرناز جعفر زادگان* نوشته، دکتر داوود رضا کاظمی ای پرنده ی آب های دور بیا بر شانه ام بنشين نترس من
سیاه سوخته عقد کرد. امشب تو اینستاگرام دیدم پست گذاشته عقد کرده. حس خاصی نداشتم فقط انگار سرم سبک شد یهو. همه پشماشون ریخته بود از این حرکتش. سمیه بهم پیام داد. مریم بهم زنگ زد. ایکس بهم پیام داد. درسته ک به کسی ک میخواستم نرسیدم ولی اینکه تو این بین دوستای خوبی مثل سمیه و مریم پیدا کردم روشنم می‌دارد.
دلم به بوی تو آغشته است سپیده دمان كلمات سرگردان بر میخیرند و خوابالوده دهان مرا میجویند تا از تو سخن بگویم كجای جهان رفتهئی نشان قدم هایت چون دان پرندگان همه سوئی ریخته است باز نمیگردی، میدانم و شعر چون گنجشك بخار آلودی بر بام زمستانی به پاره یخی بدل خواهد شد.
ای عشق به فریاد دل زار برسچون طبیبی به دل غمزده بیمار برسبنشين باز طبیبانه کنار دل خونغم برون کن ز دل و بر من خمّار برسروشنی بخش به تاریک دل محزونمنور امید بتاب و به من تار برسعالم ار نور ز مهری داردتو ز مهر رخت ای ماه پری وار برسطلعت خویش مپوشان که شود تار جهاننور امید به تاریکی بازار برسکم کن این فاصله را بر من مسکین روزیاز ره دور چو ناجی غریق یار برسمی سرایم اگر از دیده و دل شعر تریلطف کن چهره گشا بر من "یسار" برس۱۳۹۸.۱۰.۱۰  ۰۹:۴۶  "یسار"
چه قدر دلم گرفته است امشب چه قدر کم دارمت چه قدر ندارمت چه قدر خالیم چه قدر سردم چه قدر خستم تمام شده ام انگار درد دارم .انگار کسی یک چاقو برداشته و ذره ذره شکنجه ام می کند گمان نکنم این بار جان سالم به در ببرم خیلی زخم عمیق است خیلی خون از دست داده ام خیلی درد دارد می دانی یاد گرفته ام که با درد آرام باشم خو کنم و بسازم یاد گرفته ام که بنشينم و حرفی نزنم یاد گرفته ام که بخندم و اشکم را سرازیر نکنم یاد گرفته ام که صبر کنم از یک جایی به بعد سرم
دوش هرکاری که کردم دل موجانگرهد هرچه بس گوم بنشين گوش به حرفانگرهد مثل یه بچه کوچیری پاهانه کفت به زمین هی ایچرخیدوایقارنیدوهیچی وانگرهد دل نازک به یه حرف کوچیری قهر ایکنه کاشکی از روز اول پاس منه دنیا نگرهد دل به دست آر مرو کعبه به مهمون خدا که خدا گوش به لبیک ودعاها نگرهد دقت اشکسته ایر اه بکنه وقت صحر آسمون وزمین حمله سروپانگرهد پیلت خرجکن ورنده دست عروون که خدا ارج تونه از همه درها نگرهد ((سرپرست))هرچی تری هیچ دل اشکسته مکن که توبه نزدخدا
      فال نیک             گفتی : غزل بگو ! چه بگویم ؟ مجال کو ؟      شیرین من ، براز غزل شور و حال کو ؟
      پر می زند دلم به هوای غزل ، ولی       گیرم هوای پر زدنم هست ، بال کو ؟
      گیرم به فال نیک بگیرم بهار را       چشم و دلی برای تماشا و فال کو ؟
      تقویم چارفصل دلم را ورق زدن       آن بگهای سبز ِ سرآغاز سال کو ؟
      رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند       ح
سید الشهداء مظهر رحمت خداست. الله اکبر خیلی عجیب است در مسجد الحرام به جوانی داشت طواف میکرد من میخواستم عوامل جذب رحمت خدا را براتان بگویم وقت نیست. دلم میخواست بگویم چه عواملی باعث میشود که رحمت خدا زود جذب شود. بحث است. در مسجد الحرام جوانی داشت طواف میکرد دستش را بلند کرد گذاشت روی شانه یک خانم نامحرمی. این رو سری یا سرتاسری یا هر چیزی رفته بود کنار یک مقداری این گردن و بازو مثلا این هم دست گذاشت آنجا.
(پیر من و مراد من درد منو دوای من)۲
فاش بگویم این سخن شمس منو خدای من
شمس منو خدای من شمس منو خدای من شمس منو خدای من
از تو به حق رسیدم ای حق حق گذار من
( شکر تو را ستادم شمس منو خدای من)۲
شمس منو خدای من شمس منو خدای من شمس منو خدای من
مات شدم زعشق تو زانکه شمع دو عالمی
تا تو مرا نظر کنی شمس منو خدای من
شمس منو خدای من
محو شدم به پیش تو تا که اثر نماندم
شرط ادب چنین بود شمس من و خدای من
شمس منو خدای من
(پیر منو مراد من درد منو دوای من)۲
فاش بگویم ا
بهار در راه است و زندگی بر مدار سبز‌شدن. بیا پیاله‌ای چای بنوشیم، زیر اولین باران بهار، با هم. من شمارش را آغاز کرده‌ام؛ که بهار بیاید و در اولین بارانش، پیاله‌ای چایِ تلخ و گرم، بنوشیم. تو سماور را روشن کن، دو استکان چای بریز و لبِ پنجره بنشين. نبات و شکلات و شیرینی‌اش، با من. مگذار پرنده، دوباره در خیابان بمیرد.
سلام خدای خوبممن نیامدم تشکر کنم که زبان الکن است و ناتوانفقط آمده ام بگویم فراموش نمیکنم بعد سه سالاین فرشته کوچکی که به ما ارزانی کردیامیرحسین تمام دنیای من و باباشممنونم خدا                                                   
جرالدین دخترم، از تو دورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود. اما تو کجایی؟ در پاریس روی صحنه ی تئاتر پر شکوه شانزه لیزه. این را می دانم و چنان است که در این سکوت شبانگاهی، آهنگ قدمهایت را می شنوم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پر شکوه، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است. جرالدین، در نقش ستاره باش اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند تو را فرصت هوشیاری داد، بنشين و نامه ام را ب
این دوستت دارم ساده چیست، که نمی گویی!؟خواهشا یک شب بزند به سرت، بیا و بگو دوستم داری و برو؛ من قول می دهم کل شهر را بگردم، تو را پیدا کنم و جواب دوستت دارمی که گفتی را بدهم؛ بگویم: من هم‌دوستت دارم جانا!دوستت دارم، آن هم خیلی زیاد، ولی جرعت میخواهد گفتن این حرف به کسی که از حسش با خبر نیستی!و تو مانند همیشه، مانند همه رویاهای دخترانه ام، این بار هم قهرمان باش، بیا و بگو که دوستم داری!بیا و این حرف ساده را هرچند سخت، هرچند دشوار، بگو؛ نگذار ب
    ساده بگویم    دوست داشتنت پایانی ندارد    عشقت , خونی است در رگهایم    و در تمام سلولهای تنم رخنه کرده است    ساده بگویم    دلم برایت تنگ است بارانم    صدایت میکنم هر روز    و با تو نجوا میکنم    و با عشق تو زندگی میکنم    ساده بگویم    "دوستت دارم" 
توی لحظه‌های غیرمنتظره‌ای، ناگهان متوجه می‌شم بابا دیگه نیست. و اون لحظه‌ها بالاخره من رو می‌کشن. دارم به انصراف از دانشگاه فکر می‌کنم، کاملا جدی. به خودم گفتم تو همیشه نباید اونی باشی که همه چیز رو با چنگ و دندون نگه می‌داره و به بار روانی‌ای که در پی داره، فکر نمی‌کنه. تازه تونستم خودم رو جمع کنم. توی گاه کار کنم، نقاشی‌های تزئینی بکشم و بم، کلاس یوگا برم و زبان فرانسه یاد بگیرم. آیا تهران رفتن و تلاش برای گرفتن مدرک ارشدی که ذ
آه ای عشق میشود این بار آخرین اشتباه من باشی؟ میشود توی آسمان دلم بِنِشینی و ماه من باشی؟ در مصافی که نابرابر بود دین خود را به دست تو دادم من خودم خواستم که تو عمری بی بهانه گناه من باشی گم شدم لابه لای تنهایی، کور سویی نمانده در قلبم مثل طفلی مطیع و فرمانبر می شود سربراه من باشی؟ بنشين رو بروی چشمانم خط بزن سطر های غمگین را با خودت هی مرور کن تا صبح، خیره در هر نگاه من باشی در شبیخون تلخ حسرتها ،! من و تو یک پناه می خواهیم دستهای مرا بگیر و ببر
برگرد، عاشق‌ترین همدرد، آخر چگونه از خیالت بگذرم، برگرد و غمگینم مکن شب‌ها، ای آخرین رویا، من بی تو از رویای خود تنهاترم، تنهاتر از اینم مکن مرا بگیر، آتشم بزن و جان بده به من و در سپیده‌ی جان، روشن باش مرا ببین، ای که بی تو منم، بی تو می‌شکنم، ای تمام جهان، با من باش شمع توام تو ببین، در اشک من بنشين، ای روشنای جهان، رو سوی سایه مکن بی من مرو به سفر، از گریه‌ام مگذر، ای بی تو من نگران، از من گلایه مکن مرا بگیر، آتشم بزن و جان بده به من و د ر س
بیا بنشين کمی برنامه ریزی کن ول اخبار زنده مردم ستیزی کن! جنگ ملت بر سر بیهودگی ست بمان شخصیتت را پایه ریزی کن! دمی با خود نشستن بهتر از صد، فال اثر دارد،بیا اندازه گیری کن! بازی دنیا هزاری زیر و بم دارد، نخور بازی ،نگاه اطراف بازی کن! "آرزو بر ما جوانان عیب نیست" محکم بشین، بلندپروانه سازی کن! من شاعری آواره ام، برگرد برو از زندگی لذت ببر،سرمایه داری کن! بهاری کز در آمد از ره دیوار،رفته در جوانی فکر آن فردای پیری کن.
میزی در وسط یک گذرگاه شلوغ در هنگ کنگ قرار داده اند، هر یک از عابرین که بخواهد می تواند بنشيند و سپس گروهی با شیرینی و نوای ویولن از او استقبال می کنند و در .طلا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد
شعر سپید شماره 7
دفتر شعر 1394
شاعر الهه فاخته
1394/1/13
 
شنیده ای بال داران ؟
کبوتر, گنجشک, فاخته یا قناری ! بال دارند ؟شنیده ای رازداران ؟ . الهه , فاخته , . راز دارند ؟!
تمام لحظه هایم, پر از سر نهانیستنمیدانم بگویم یا نگویم ؟!اگر گویم به که گویم؟ نگویم , پس چه گویم ؟
چه قدر سنگین شده است اسرار نهانیمن هر روز, آرامتر هستمدرونم خیس خیس است
دلم را که شکستند , صبر .لبریز شد و ریختنه جان راه رفتن برایم مانده و نه جانی برای آرمیدنبگویم یا نگویم فر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

ValveR عمومی هواشناسی چهارفصل ایران وبگاه رسمی هیئت حضرت فاطمه صغری (س) شهرستان مراغه اموزشی سمپاشی سوسک موریانه در اصفهان تهران