#مروارید های زیبا

 

ماري کوچولو دخترک 5 ساله زيبائي بود با چشماني روشن. يک روز که با مادرش براي خريد به بازار

رفته بودند، چشمش به يک گردنبند مرواريد پلاستيکي افتاد. از مادرش خواست تا گردنبند را برايش

بخرد. مادر گفت که اگر دختر خوبي باشد و قول بدهد که.


داستان کوتاه داستان کوتاه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

far30spider قیمت بلیط اروپا lox-text کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست معرفی انواع لباس نوزادی، دخترانه، پسرانه بیا تو موزیک بزرگترین سایت موزیک ایران shakibonline ثبت خاطرات روزانه