#طنز شنل قرمزی

 

یکی بود یکی نبود . غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و

گفت : عزیزم چند روزه مادر بزرگت مبایلش و جواب نمیده . هرچی SMS هم براش میزنم باز جواب نمده .

online هم نشده چند روزه . نگرانشم . چندتا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر . ببین حالش چطوره .

شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم .

قراره با پسر شجاع و .


داستان کوتاه قرمزی ,داستان کوتاه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت تفریحی و سرگرمی بیا با من چیک دانلود|دانلود رمان|دانلود رمان جدید آنیسا چت | السا چت | آتیسا چت | انیس چت داستان کوتاه سرگرمی برای کودک 10 ماهه