خب، گفتم که ما بقدری عجله ای بود کارهامون روز مسابقه که حتی نکردیم یک نگاه بندازیم قطعات از هم جدا شده اند، یا نه. در واقع، از اهداف ما انجام کار بلند مدت بود. یعنی فکرش رو نمی خواستیم بکنیم که این مسابقه، آخرین مسابقه ای هست که باید شرکت کنیم. در واقع به این مسابقه قرار بود به چشم سکوی پرتاب نگاه کنیم.

روز مسابقه، روز خاصی بود برای ما. در اون روز ما دیدیم که همه گروه ها از یک پروانه آماده بخصوص استفاده کرده اند، و مال کسی با دیگری متفاوت نیست. من از یکی از شرکت کننده ها پرسیدم که از کجا پروانه ه، و اون هم آدرس یک اتوبان بزرگ تو تهران رو داد. الآن اسمش رو درست یادم نیست. ولی تا اونجا که یادمه از تهرانپارس باید رد میشدیم و درست اونطرف شهر بعد از برگشتن از پارک ارم میشد. اصلا فکرش رو نمیکردم که آدرس بقدری بزرگ باشه که نتونم مغازه ای رو که طرف گفته بود پیدا کنم (خیابان، یا در واقع اتوبان، شمالی جنوبی و حتی شرقی و غربی داشت). قضیه این پروانه برای تیم ما خیلی مفصله. ما بعدا از اون مدل پروانه ها که اونها داشتن برای یک مسابقه دیگه دوتا یم، ولی تا حتی روز بعد از مسابقه ای که توش شرکت کرده بودیم نتونسته بودیم از اون پروانه ها پیدا کنیم.

خود این پروانه هم برای ما داستانی داره. یک مدت اولویتمون این بود که بدیم برامون بسازن. یک جا رفتیم پارک علمو فناوری خراسان، که در کمال ناباوری برای پروانه ای که سفارش داده بودیم قیمت گزافی، قدر یک چهارچرخ بنزینی، اون زمان برامون تخمین زدن. بعد از اون رفتیم سراغ تمام مغازه هایی که ممکن بود پروانه داشته باشن، از لوازم یدکی لباسشویی گرفته تا پروانه های تهویه جای خیابان پل خاکی مشهد. همه جا رفتیمو از هر کدوم پروانه ای که دیدیم یک نمونه یم. بعد، یکی از روزهایی که کار بدنه را تمام کرده بودیم و تمام قطعات رو خواستیم سوار کنیم، یکی از بدترین اونها، یعنی پروانه تهویه و فن رو برای شناورمون انتخاب کردیم. تازه، حتی گفتیم کار از محکم کاری عیب نمیکنه و برای محکم کاری دادیم تا برامون اون رو جوش بزنن. که اتفاقا روز مسابقه برامون بد تموم شد. خیلی ها میخواستن اون روز به ما کمک کنن. یکی از اونها برامون پروانه اش رو درآورده بود و میخواست به قایقمون بزنه که نمیشد. چون پروانه قبلی جوش خورده بود.

برای اینکه دید واضحی پیدا کنید از تمام پروانه های ممکنی که ما تا اون موقع امتحان کرده بودیم، این عکس رو آماده کرده ام:

پروانه شناور هوشمند

اون پروانه صورتیه، همونیه که یکی از شرکتهای پارک علم و فناوری با قیمت گزافی میخواست به ما به.

بقیه پروانه ها بیشتر مال لباسشویی و جاروبرقی هستن، ولی اون وسطیه از سمت چپ، پروانه ای هست که اون روز (سال 93) ما برای مسابقه انتخاب کرده بودیم و جوش داده بودیم. روز مسابقه رو یادمه، یکی از تیم ها میگفت الآن شناورشون با این پروانه درجا دور خودش میچرخه و بعد هم غرق میشه.


تیم شناور هوشمند کارون پروانه ,مسابقه ,بودیم ,کرده ,برامون ,تمام ,کرده بودیم ,محکم کاری ,داده بودیم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Afshingorji.blogfa.com لبخند تو تعادل شهر را برهم میزند معرفی کالا فروشگاهی سینا فخری خلیج چت|چت خلیج رمزگشایی آثار و علائم باستانی دو سوته خرید کن تحویل بگیر رادین وب