از وقتی  که اون زن فال گیر بهم گفت که من تو زندگیم به هیچ جا نمی رسم ، همیشه هشتم گروی نهم بوده و هست.حرفهاش خیلی روم تاثیر منفی گذاشته. هرکاری میکنم نمیتونم اون فکرهای منفی رو ازسرم دور کنم.

اینها قسمتی از صحبت های مردی بود که مقابل من نشسته بود و از گذشته ی خود حرف میزد. گویا نزد یک زن فالگیر رفته بود و اون خانم بهش گفته بود که تو در زندگی ات به هیچ جا و هیچ چیزی نمی رسی . انگار یه جورایی طلسم شدی. هرچقدر تلاش کنی ، همینی که الان هستی خواهی بود. 

اون آقا خیلی ناراحت بود. دائما" خودشو سرزنش میکرد. کمی عصبی به نظر می رسید.نمیدانست باید چه کند!

 

در واقع اتفاقی که افتاده این است که آن خانم توانسته به طرز بسیار ماهرانه ای روی ضمیرناخودآگاه این آقا تاثیر منفی  بگذارد. 

بخاطر همین این آقا  هیچ دسترسی هم به ضمیرناخودآگاه خود  ندارد و قادر نیست بصورت اختیاری آن افکار منفی را از ذهن خود خارج کند.( در آینده در مورد راه حل خارج کردن این افکار از ضمیرناخودآگاه مطلبی نگاشته مشود.)

این اتفاق ،خطرناک ترین اتفاقی است که ممکن است برای هر فردی رخ بدهد. اگر پیامی منفی به ضمیرناخودآگاه شخصی وارد بشود ، آنگاه خارج کردن آن پیام های منفی کار بسیار دشواری خواهد بود.( درمواقع بسیار حاد ، از روش هیپنوتیزم استفاده میشود.)

دراین شرایط شخص نسبت به همه چیز بدبین میشود ، حتی نسبت به خود و کارکرد خودش هم نگاه بدبینانه ای خواهد داشت.

همانگونه که در قسمت ضمیرناخودآگاه توضیح داده شده ، ضمیرناخودآگاه ما ، مقر فرماندهی کل بدن ماست. در ضمیرناخودآگاه است که تصمیمات نهایی در زندگی و سرنوشت ما اتخاذ میشود. 

ورودی های ذهن ما که همان حواس پنجگانه و ارتعاشات فکری است ، بسیار حائز اهمیت هستند. اگر به راحتی به حرفهای دیگران گوش فرا بدهیم و براحتی هر آنچه را که نباید نگاه کنیم ، ببینیم ، کسانی راکه نباید ملاقات نمائیم ملاقات کنیم ، بطور یقین اطلاعات منفی به ضمیرناخودآگاه خود ارسال کرده ایم. 

تمامی این ورودی ها بعد از ورود به ذهن ما به قسمت ضمیرناخودآگاه ارسال میشود. در آنجا بعد از اینکه یک کپی از آن نسخه به بایگانی ذهن ما رفت ، آنگاه اصل نسخه به کائنات ارسال خواهد شد. 

ضمیرناخودآگاه ما رابط بین ما و کائنات است. هر تصویر و تجسمی که ما در ذهن خود ایجاد می کنیم بلافاصله به ضمیرناخودآگاه رفته و از آنجا به کائنات ارسال میشود. 

ضمیرناخودآگاه همان غول چراغ جادوی قصه هاست. اما با این تفاوت که غول چراغ جادو هر بار فقط میتوانست سه آرزوی شما را بر آورده نماید اما ضمیرناخودآگاه شما قادر است بینهایت آرزو و خواسته ی شما را بر آورده نماید.

وارد شدن  اطلاعات غلط و منفی به ضمیرناخودآگاه ، به شکل های مختلفی صورت می پذیرد.  گاهی اوقات ما خود خواسته، پای حرف کسانی می نشینیم که باعث میشوند ضمیرناخودآگاه ما به طرز وحشتناکی برنامه ریزی بشود. گاهی اوقات هم این کار اشتباه ما ، ندانسته انجام می پذیرد. بخاطر نداشتن آگاهی و اطلاعات لازم در مورد آن شخص بخصوص ، نزد او می رویم و پای حرفهایش می نشینیم. اما قسمت مهم داستان اینجاست که گاهی اوقات ما براحتی تحت تاثیر سخنان طرف مقابلمان قرار میگیریم درحالی که باید یاد بگیریم تا هر حرفی را براحتی و بدون استدلال نپذیریم. 

به عنوان مثال آن آقایی که پای صحبت های زن فالگیر نشسته است ، خود با میل خودش این کار را انجام داده . حال یا با آگاهی و علم به اشتباه بودن کارش این کار را کرده یا اینکه بدون آگاهی از عواقب آن به نزد آن زن رفته است. درهر صورت وی پای صحبت های ایشان نشسته و به حرفهای منفی او گوش داده است. اما نکته اینجاست که چرا باید این آقا براحتی تحت تاثیر سخنان منفی آن زن قرار بگیرد؟ 

نداشتن اعتماد به نفس کافی و عدم آگاهی از توانایی های خویشتن موجب میشود که شخص به فال بینی و پیش گویی پناه ببرد. نداشتن برنامه ریزی درست در کارها و عدم مدیریت درست آن ، باعث میشود گاهی اوقات اشخاص نتوانند روی رفتار خود آگاهی و کنترل لازم را داشته باشند. 

با مراجعه به فال گیر و پیش گو ، میخواهیم کمی به خودمان دلداری مصنوعی بدهیم. نیاز به تایید شدن داریم. میخواهیم مطمئن باشیم که در آینده اتفاقات خوبی برایمان خواهد افتاد. چون به خودمان اعتماد نداریم لذا به سخنان طرف مقابل اعتماد میکنیم.

فاجعه زمانی رخ میدهد که مراجعه کننده مطالب دردناک و ناخوشایندی را می شنود.  حتی اگر یک  درصد هم امکان این بود که این اتفاقات به وقوع نپیوندند ، اما با شنیدن این سخنان و نفوذ آنها به ضمیرناخودآگاه شخص، رخدادن آن اتفاقات بد و منفی حتمی میشوند.

ما باید یاد بگیریم که هر سخنی را باور نکنیم و براحتی آنرا تایید نکرده و به ضمیرناخودآگاهمان ارسال نکنیم.

زود باوری و خوش باوری باعث شده که خیلی از آدمها  براحتی تحت تاثیر سخنان فال گیرها و پیش گوها قرار بگیرند و به امید شنیدن خبرهای خوبی ازآینده ی خود از  آنها ، پول هایشان را برایشان خرج کنند و به سخنان واهی آنها گوش فرا بدهند.

اجازه ندهید سخنان منفی وارد ذهن شما بشود. ضمیرناخودآگاه شما اصلا" قادر به تشخیص سخنان خوب از بد نیست. 

هر آنچه را که دریافت کند بلافاصله با ارسال به کائنات عالم ، آنرا بزودی برایتان عملی خواهد کرد.

هیچ اتفاقی از قبل برای شما پیش بینی نشده است. سرنوشت شما از پیش تعیین نشده است. یعنی از قبل برای کسی سرنوشت شوم و بد و برای کسی سرنوشتی خوب و خوشایند تعیین نگشته است. 

هرکسی در زندگی خود ، خودش اتفاقات زندگی خودش را رقم میزند. ما با سخنان و کارها و افکاری که هم اکنون از ذهن خود عبور میدهیم ، باعث می شویم که کیفیت اتفاقات زندگی امان در آینده رقم بخورد.

وقتی کسی در یک مقطع زمانی مشخص ، افکار منفی داشته و یا دائما" سخنان منفی و نا امید کننده بر زبان می آورده است و یا اینکه کارهایی انجام می داده که خلاف قوانین کائنات بوده است ، ( در فصلی جداگانه در مورد قوانین کائنات صحبت خواهد شد.) خوب طبیعتا" اکنون نباید زندگی آرام و راحتی داشته باشد. اکنون باید در شرایط منفی و بدی به سر ببرد که با آن افکار و سخنان و کارهایی که در گذشته انجام داده همخوانی داشته باشد.

پس اگر میخواهید اتفاقات آینده زندگی شما از این لحظه به بعد ، به همان صورتی باشد که خودتان دوست دارید ، باید از الان تصمیم بگیرید که مراقب سخنان و افکار و کارهایی که انجام میدهید باشید. به مثبت اندیشی عادت کنید. به یاد داشته باشید که مثبت اندیشی موجب میشود که همواره اطلاعات خوبی به ضمیرناخودآگاه شما ارسال بشود. در نتیجه روی کیفیت اتفاقاتی که در آینده قرار است برایتان رخ بدهد تاثیر بسزایی خواهد داشت.

اتفاقات خوبی را برای خودتان تصور کنید. یکی دیگر از روش های ارسال پیام به ضمیرناخودآگاه ، این است که خودمان خوراک ضمیرناخودآگاهمان را فراهم نمائیم. 

به عنوان مثال دخترخانمی که دم بخت است و هر لحظه ممکن است برایش خواستگار برسد ، اگر دانسته یا ندانسته پای صحبت یک آدم منفی باف بنشیند ، قطعا" چنان او را از زندگی نا امید خواهد کرد که تا آخر عمرش دیگر حتی خواب خواستگار را هم نخواهد دید. دختر خانم هایی که تمایل به ازدواج دارند باید خودشان دست به کار بشوند. شوهر ایده آل خود را در ذهنتان مجسم کنید. در ذهن خود مجسم کنید که دوست دارید همسر آینده شما چه خصوصیاتی داشته باشد. این مشخصات باید دقیق و کامل باشند. ضمیرناخودآگاه به پیام ها و تجسمات ناقص پاسخ نمیدهد. 

در ذهن خود تصور کنید که همراه همسر آینده خود به پارک و سینما و گردش می روید. همسر ایده آل خود را در ذهن خود مجسم کنید که به بهترین شکلی درحال زندگی درکنار هم هستید. اینها شاید به ظاهر مسخره به نظر برسند اما در اصل پیام هایی هستند که شما به ضمیرناخودآگاه خودتان ارسال میکنید و بزودی کائنات باید این تجسمات شما را جامه ی عمل بپوشانند.

در گفتار بعدی به راه حل و درمان افرادی مثل مورد داستان ما که به نزد یک فالگیر و پیش گو رفته و پیام های منفی و غلط دریافت کرده بوده است ،  پرداخته خواهد شد. 

در آخر توصیه میکنم خواسته ها و آرزوهایتان را روی یک برگ  کاغذ بنویسید و برای رسیدن به آنها زمان دقیق مشخص کنید. مثلا ذکر کنید که من در تاریخ 27 بهمن سال 1398 به آرزوی خودم با این مشخصات دقیق می رسم و فراموش نکنید که خدای مهربان هر لحظه حتی بدون اینکه من و شما متوجه باشیم مراقب ماست و نظر لطف بی پایانش همواره شامل حالمان است.پس با امید و توکل به خدای مهربانی که حتی یک لحظه من و شما را فراموش نمی کند به آرزوها و خواسته های خوبتان فکرکنید و مطمئن باشید که بزودی به لطف خداوند به همه ی آنها دست خواهید یافت.زیرا خودش فرموده که بخواهید از من تا من بشما بدهم.

سلامتی و شادی همراه با برکت بی پایان خداوند رو براتون آرزو میکنم.


احساس آرام ضمیرناخودآگاه ,منفی ,سخنان ,زندگی ,میشود ,اتفاقات ,گاهی اوقات ,تاثیر سخنان ,سخنان منفی ,داشته باشد ,مجسم کنید منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انباری ایران ارشیتکت کار پایگاه خبری مراغه دارکوب ژیوان kyrieqmghcjhc6 tapak پالیا ، مجله آموزشی