تا بقید غمش آورد خدا داد مرا
آنچه می خواستم از بخت خدا داد مرا

رفع مخموری از آن چشم سیه دارد چشم
چشم دارم که خرابی کند آباد مرا

نتوانم ز خدا داد بگیرم دادم
کاش گیرد ز خداداد خدا ، داد مرا

گر دلش سخت تر از سنگ بود نرم شود
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا

من که تا صبح دعا گوی تو هستم همه  شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد ، مرا

غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آنست که  ترسم کنی آزاد مرا !

 

شاطر عباس" صبوحی قمی


اشعار شاعران معاصر عباس صبوحی ,شاطر عباس منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود 93 | دانلود موزیک، برنامه و ... کافه مهتاب Deep Mind هر چی بخوای هست مارتیکس فایل پروژه فیزیک استاد نیکونژاد دکتر بقایی ایناز چت|بیتا چت|وبلاگ|وب سایت zeldarealtd74 home مجله گیز چیز